عصرایران؛ احسان محمدی- استقلالِ لیگ هجدهم مثل یک بنز بود که گاهی به روغنسوزی میافتاد. شیک، پرقدرت، حسادتآور، گران، با رانندهای که چند مدال فرمول یک داشت اما درست در لحظههای حساس و در برخورد با یک دستانداز ایرانی به پتپت میافتاد، خاموش میشد!
آنها در این فصل انبوهی از لحظههای جذاب و به یادماندنی را خلق کردند؛ از گل خیرهکننده آیاندا پاتوسی که انگار بال داشت و از بین مدافعان سپاهان گذشت تا پرتاب شفر به آسمان بعد از پیروزی بر قلعهنوئی، از درخشش وریا غفوری که دوست داشت به همه ثابت کند که حقاش بود مسافر جامجهانی شود و بعد از گلزنی هر بار روی رگ ساعدش میکوبید تا عملکرد درخشان خط دفاعی و ثبت رکورد تاریخی تنها 13 گل خورده، از آمدن و رفتن الحاجی گرو و نویمایر و همام طارق و اسماعیل گونسالوس و ایسما و منشا و پاتوسی و ... که استقلال را به محله بروبیای خارجیها تبدیل کرد تا بازگشت جذاب فرهاد مجیدی به نیمکت باشگاه، از پنالتی چیپِ خانهخرابکن فرشید اسماعیلی مقابل پرسپولیس تا جدالها و مهارهای بیمانند سیدمهدی رحمتی و سیدحسین حسینی، از پرونده جگرسوز مهدی قائدی تا جدایی پرحاشیه صیادمنش، از یکی دو نمایش خوب در آسیا تا خداحافظی خسرو حیدری آقای سانتر لیگ برتر، از کلنجار دائمی با داورها تا شعار علیه وزیر در استادیوم و هشتگ در فضای مجازی و ...
یک تیم برای قهرمان نشدن مگر چقدر حاشیه میخواهد؟ آیا اینها فقط بهانههای هواداری است که میکوشند رنج ناشی از قهرمان نشدن را پشت آن پنهان کنند یا استقلال گرههای فنی هم داشت؟
آبیها فصل را با تساوی صفر-صفر مقابل پیکان شروع کردند. بنز به چاله افتاد. آنها از هشت مسابقه اول و 24 امتیاز ممکن 12 امتیاز را از دست دادند. در هفته چهارم مقابل پارسجم جنوبی شکست خوردند. این آغاز شکست مقابل مدعیان بود. آنها مقابل چهار تیم دیگر هم با نتیجه تکراری 1-0 مغلوب شدند. پرسپولیس، سپاهان، تراکتورسازی و پدیده. همه تیمهای مدعی. شکست مقابل رقیبان مدعی کسب جام، چیزی بیشتر از بر باد رفتن سه امتیاز دارد. هواداران میگفتند تیم شفر قادر به «کامبک» زدن نیست، مقابل تیمهای بزرگ عقب بیفتد میبازد.
برای مقایسه عملکرد تیم قهرمان یعنی پرسپولیس کافی است همین نکته را بدانیم که قرمزها مقابل هیچکدام از تیمهای بالای جدول نباختند. گاهی با چنگ و دندان تن به مساوی دادند. استراتژی برانکو این بود؛ حتی اگر ما پیروز نشویم، شکست نمیخوریم، سه امتیاز بین ما و حریف فاصله میاندازد. به تساوی تن میدهیم و طعنهها را به جان میخریم اما به حریف سه امتیاز را نمیدهیم. این استراتژی در تعداد تساویهای دو تیم کاملاً مشخص است؛ پرسپولیس 13 تساوی و استقلال 9 تساوی.
آبیها در این فصل فوتبال زیبایی به نمایش گذاشتند. جذابتر از پرسپولیس اما جام برای سومین بار به تالار افتخارات رقیب رفت تا نشان دهد برای قهرمانی فقط فوتبال زیبا کافی نیست، همانطور که مطرح کردن این ادعا که وزیر و پسر او و فدراسیون نمیخواهند استقلال قهرمان شود ادعای قابل دفاعی نیست. اشتباهات داوری؟ بله! استقلال صدمه دید. دیگران هم مدعی هستند که صدمه دیدهاند اما آیا باور کنیم که علایق شخصی وزیر(حتی اگر وجود داشته باشد) آنقدر قوی است که روی پست و صندلی و قدرتش ریسک کند و در اتاقهای دربسته بگوید نگذارید استقلال قهرمان شود؟
دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هر دو یک مالک مشترک دارند، طراحی پیراهن و تبلیغ روی آنها یکی است!(از نمونههای منحصر به فرد در دنیا)، هر دو از یک ورزشگاه استفاده میکنند که متعلق به آنها نیست، بودجه آنها را یک نهاد میدهد، قراردادهای بازیکنان و کادر فنی توسط هیات مدیرهای امضا میشود که وزیر آنها را منصوب کرده است، همیشه بیشترین توجه رسانهای به آنها میشود و ... اگر جای گله باشد، تیمهای دیگر باید شکایت کنند که این دو تیم عزیزدُردانههای لیگ هستند! برای وزارت ورزش چه فرقی میکند که این یکی قهرمان شود یا آن یکی؟ آیا دلایل دیگری برای عدم موفقیت استقلال وجود ندارد؟
میدانم هواداران حوصله پرداختن به این استدلالها را ندارند به ویژه وقتی بزرگترهای تیم و حتی بعضی از اعضای هیات مدیره منصوب هم به شایعات دامن میزنند که وزارت و فدراسیون نمیخواهد ما قهرمان شویم. هواداران حق دارند گلهمند باشند، حق دارند شکایت کنند که چرا استقلال حتی وقتی مهرههای خوب میگیرد قهرمان نمیشود؟ چرا این بنز باشکوه به این سادگی چپ میکند؟ چطور شفر در یک هفته قهرمان و اسطوره است و در هفته بعد تبدیل به پیرمرد آلزایمری می شود که کسانی مدعی شده اند پسرش هم مدرک جعل کرده است؟
استقلال امسال پائینتر از پرسپولیس و سپاهان قرار گرفت در حالیکه سزاوار قهرمانی بود. آنها در نیم فصل دوم بیش از هر تیم دیگری امتیاز کسب کردند، از قهرمان لیگ 4 گل بیشتر زدند و یک گل کمتر خوردند، از تیم دوم بیشتر پیروز شدند، در موقعیت سازی و ارائه فوتبال چشمنواز موفق تر بودند اما روی سکوی سوم ایستادند، جایی که خوشحال شان نمیکند.
از همین حالا هواداران در رویاهایشان سکوی قهرمانی لیگ سال آینده را «آبی» رنگ تصور میکنند. به شرطی که اول آشوب خانگی و جاهطلبی برخی مدیران خودی مهار شود. حرف آخر اینکه خسرو حیدری سزاوار بدرقهای بسیار ستودنیتر بود. اگر از مکتب استقلال حرف میزنیم، خسرو حیدری یک نماد و اسطوره حقیقی است؛ فروتن، خلاق، موثر و حرفهای. در فوتبال ایرانی چند خسرو حیدری داریم؟ سکوهای خالی بدجور توی ذوق میزد....