"آمریکا اکنون در سه جبهه درگیر رویاروییهای عمده در جهان است که پتانسیل تبدیل شدن به یک جنگ را دارند و در هر سه جبهه شخصی که در صندلی راننده نشسته جان بولتون، یکی از سرسختترین حامیان استفاده از قدرت نظامی آمریکا که کاخ سفید به خود دیده، است."
به گزارش خبرآنی، روزنامه گاردین درباره نقش جان بولتون در سیاستهای خصمانه و مداخله جویانه آمریکا از جمله نسبت به ایران، کره شمالی و ونزوئلا مینویسد: در چهار دهه گذشته جان بولتون ۷۰ ساله مشاور امینت ملی فعلی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا حضور پررنگی در سیاست خارجی آمریکا داشته است و در این مدت چه در دولت بوده باشد و چه خارج از آن، عمدتاً حامی جنگ طلبانهترین مواضع نسبت به هر مسئلهای بوده است.
مارک گرموبریج که بیش از ده سال برای جان بولتون کار کرده، میگوید: او عملاً معتقد است هنگامی که آمریکا رهبری میکند جهان یک جای امنتر و بهتر است و این نه فقط برای خود ما بلکه برای کل جهان است.
بولتون در دوره باراک اوباما حضوری تقریباً ثابت در تلویزیون داشت و تقریباً همیشه به شبکه فاکس نیوز میرفت و از آن جا دولت دموکرات وقت آمریکا را مورد خطاب و سرزنش قرار میداد.
در روزهای اخیر بولتون خرسندتر از هر زمان به نظر میرسد چرا که در اوج تشکیلات سیاست گذاری قرار گرفته که زمانی برای او خارج از دسترس بود.
به نظر میرسد که جان بولتون نقش کلیدی در شکست دومین نشست ترامپ با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی در ماه فوریه داشته چرا که فهرستی زیاده خواهانه از تقاضاهای آمریکا را تهیه کرد که در قبال خلع سلاح هستهای کره شمالی پیشنهاد همه چیز یا هیچ چیز را میداد و این فهرست به رهبر کره شمالی در شهر هانوی ارائه شد. بعد از آن یک سال دیپلماسی به بن بست خورد و کیم جونگ اون که انتظار یک رویکرد تدریجی را داشت اکنون شروع به چالش ایجاد کردن دوباره برای آمریکا با بازگشت به آزمایشات موشکی خود کرده است.
بولتون در مناقشه ونزوئلا نقش محوری را داشت و تبدیل به سیاستمدار اصلی آمریکا برای رهبری تلاشی شکست خورده با هدف تغییر حکومت در ونزوئلا در اواخر آوریل شد.
او در تلاشی بی فایده ویدئوی شخصی تولید و منتشر کرد و در آن از دستیاران ارشد نیکولاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا خواست تا از دولت او جدا شوند. او در پشت صحنه نیز از واحد فرماندهی جنوبی ارتش آمریکا تقاضا کرده تا راه حلهای تهاجمیتر برای مقابله با نیکولاس مادورو ارائه دهند.
در خصوص تنشها با ایران نیز این بولتون است که ابتکار عمل را در دست داشته و عامل استقرار اخیر برخی واحدهای ارتش آمریکا در خلیج فارس به عنوان گامهای اتخاذ شده برای مقابله با ایران بوده است.
گزارش شده که او مقامهای پنتاگون و آژانسهای اطلاعاتی را با در پیش گرفتن موضعی احساسی درباره اطلاعات مربوط به تحرکات ایران ناخرسند کرده است. گزارش شد که بولتون در تاریخ ۲۹ آوریل در یک نشست به شدت نامعلوم درباره ایران نه در کاخ سفید بلکه در مقر سازمان سیا حضور پیدا کرد.
این نشست یادآور وضعیتی بود که پیش از آغاز جنگ آمریکا در سال ۲۰۰۳ در عراق به وجود آمده بود؛ زمانی که دیک چنی، معاون جرج دبیلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا همین کار را انجام داد.
به نظر میرسد تحرکات نظامی ایران اقدامی احتیاطی در پیش بینی حملهای از جانب آمریکا باشند و این انتظاری غیرواقع بینانه با توجه به سوابق جان بولتون محسوب نمیشود.
او در سال ۲۰۱۵ به شدت تلاشهای دیپلماتیک باراک اوباما در قبال ایران را در مقالهای جنجالی با تیتر "برای متوقف کردن بمب ایران، ایران را بمباران کنید" مورد حمله قرار داد.
بولتون در یک خانواده طبقه کارگری و از حامیان جمهوری خواهان آمریکا در بالتیمور به دنیا آمد و اولین تجربه سیاسی او حمایت به عنوان داوطلب در کمپین انتخاباتی بری گولد واتر، یک محافظه کار اهل ایالت آریزونا در کمپین انتخاباتی ۱۹۶۴ بود.
بولتون بعداً در سال ۱۹۶۶ دانشجوی بورسیه در دانشگاه ییل آمریکا شد و برخلاف بسیاری از هم دانشگاهیشان از جنگ آمریکا در ویتنام حمایت کرد البته او تا جایی پیش نرفت که خودش بخواهد در این جنگ شرکت کند. او برای پیشگیری از شرکت در این جنگ به واحد گارد ملی ایالت مریلند پیوست.
او بعداً از مدرک حقوق خود برای کار به عنوان مشاور حقوقی در دولت رونالد ریگان استفاده کرد و در سال ۲۰۰۰ بولتون یکی از وکلای جمهوری خواهی بود که به فلوریدا رفت تا وزنه انتخابات را به نفع جرج بوش تغییر دهد.
بولتون در وزارت خارجه دولت جرج دبلیو بوش تلاش زیادی را صرف خنثی کردن اقدامات دیپلماتیک دولت قبلی کرد.
او با خرسندی اقدام به از بین بردن توافق چارچوبی ۱۹۹۴ با کره شمالی کرد. این توافق اگرچه متزلزل بود اما دست کم هفت سال تولید پلوتونیوم پیونگ یانگ را مهار کرد. تیم دولت بوش هر گونه مذاکره با حکومت خودسر کره شمالی را رد کرد اما طبق استدلال کریستوفر هیل، مذاکره کننده ارشد سابق آمریکا هیچ جایگزین کارآمدی نداشت.
هیل اظهار کرد: شما شاید تصور میکردید که جان بولتون قصدش حمله به کره شمالی است، من هرگز ندیدم که او مثل یک سرباز، کلاه آهنی به سر بگذارد و تفنگ به دست بگیرد. بنابراین مطمئن نیستم که او در سرش چه فکری داشت.
هیل ادامه داد: او کسی است که ذهن تعاملی ندارد. او دورنمای خودش را دارد و مواضع خودش را دارد و همین برای او کافی است.
جان بولتون در روزهای پیش از حمله آمریکا به عراق در وزارت خارجه آمریکا به عنوان معاون امور کنترل تسلیحات وزیر خارجه فعالیت داشت. اگرچه خودش سیاستگذاری نمیکرد اما مسئول اجرای سیاستها بود. در یک اتفاق خاص او به لاهه اعزام شد تا یکی از موانع موجود بر سر راه این جنگ یعنی "خوزه بوستانی" دیپلمات برزیلی و مدیرکل سازمان منع تسلیحات شیمیایی به عنوان کسی که لیبی و عراق را به امضای کنوانسیون سلاحهای شیمیایی ترغیب کرده بود، از سر راه بردارد.
این اقدام زمینه را برای جنگ با حکومت صدام تضعیف میکرد و واشنگتن از این اقدام خشمگین بود و تاکید میکرد بوستانی از حکمش فراتر عمل کرده است.
بولتون در فوریه ۲۰۰۲ با یک اولتیماتوم وارد هلند شد.
بوستانی درخصوص اتفاقات آن زمان یادآور میشود: او به دفتر من آمد و به من گفت شما ۲۴ ساعت برای استعفا وقت دارید و این دستوری از جانب دیک چنی است.
بوستانی میگوید که در آن زمان با بولتون مخالفت کرده و به او گفته که به تازگی با حمایت آمریکا برای دومین دوره به این سمت رسیده است.
او خاطرنشان میکند پس از آن بولتون به من گفت: شما بهتر است کار خود را تمام شده بدانید چون ما میدانیم بچههای شما کجا هستند.
در آن زمان دو پسر خوزه بوستانی در نیویورک کار میکردند.
بوستانی از این موضوع تعجب کرد و بر موضعش پافشاری کرد. اما تلاش او فایدهای نداشت دولت بوش یک کنفرانس ویژه برای کشورهای عضو ترتیب داد و نهایتاً بوستانی را برکنار کرد.
بولتون پیش از این اتهام خود مبنی بر اینکه فرزندان بوستانی را تهدید کرده، مردود دانسته است.
بوستانی خاطرنشان کرد: این یک تجربه بسیار ناخوشایند بود، این فرد با هر کس دیگری که من در عمرم دیدهام فرق میکند، او اجازه به گفتوگو نمیدهد و شما نمیتوانید با او درباره هیچ چیز بحث داشته باشید. او فقط به دنبال زور مطلق است.
این طرز مدیریت بولتون بعداً زمانی که به دنبال سمت بعدیش یعنی سفیری آمریکا در سازمان ملل در سال ۲۰۰۵ بود، به ضرر او تمام شد.
سنای آمریکا از تأیید او خودداری کرد و بعداً بوش مجبور به دور زدن کنگره شد و او را به صورت موقت در این سمت قرار داد که در سال ۲۰۰۶ کار او در این سمت پایان یافت.
او سالها در خارج از دولت آمریکا در شغلهای پر درآمدی شامل کار در انیستیتو آمریکن اینترپرایز و همین طور یک کارشناس فاکس نیوز فعالیت داشته و در مواقعی نیز به عنوان سخنران در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) حضور پیدا کرده است.
همین پیش زمینه تهران را متقاعد ساخته که بولتون کینه توزانه به دنبال تغییر حکومت با توصل به زور است. در صورتی که دولت ترامپ بخواهد از مسیر جنگ خارج شده و به گفت و گو بازگردد، شاید لازم است بولتون را اخراج کند.
ترامپ با دیگر مقامات و رهبران خارجی به شوخی گفته که بولتون میخواهد او را وارد یک جنگ کند.
ترامپ روز پنجشنبه گذشته به خبرنگاران گفت: من مواضع جان را تلطیف میکنم و او بسیار شگفت انگیز است.
گزارشهایی منتشر شده که این شوخی در حال تبدیل شدن به جدی است و ترامپ هر چه بیشتر درخصوص مسیری که بولتون او را به سمتش میبرد نگران است.
گرومبریج، دستیار سابق بولتون میگوید: جان، ترامپ را مثل یک ساز موسیقی مینوازد. جان، رئیس جمهور را میشناسد و به خوبی درک میکند او میداند که باید کاملاً ساده صحبت کند. اما من فکر میکنم از ماه گذشته میلادی نفوذ جان بولتون کم رنگ شده زیرا او از نظر من به شکلی تأسف برانگیز برآورد اشتباهی درباره قدرت مخالفان در ونزوئلا داشت. اکنون شما میبینید که مردم نگران این هستند که چه اتفاقی در ارتباط با ایران میافتد.
گرومبریج تاکید میکند: مشکل این است که ما رئیس جمهوری داریم که دمدمی مزاج است و ممکن است ساعت ۴ صبح از خواب بیدار شود و ناگهان توییت کند، جان بولتون رفته است.
انتهای پیام