به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، خاطرات آیتالله علمالهدی، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی از مرحوم حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی به سالهای بسیار دور و آن روزها که آن مرحوم در مشهد منبر میرفته باز میگردد، همان روزهایی که "آسیدمهدی" که طلبه جوانی بود تصمیم میگیرد اقداماتی اقتصادی برای بینیازی روحانیت از وجوهات مردمی انجام دهد که از نگاه آیت الله علمالهدی اقدامی تاریخی و ماندگار در تاریخ روحانیت باشد.
امام جمعه مشهد در این گفت و گو برایمان از سختیهایی که مرحوم طباطبایی در دوران مبارزات انقلابی کشید و آنجا که به خاطرهای از روزهای زندانی بودن ایشان رسید با بغض از آن روزها روایت کرد.
مشروح گفت و گو با نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی درباره حجتالاسلام و المسلمین طباطبایی را در ادامه بخوانید:
خبرآنی: حضرتعالی چه توصیفی از شخصیت اخلاقی، فقهی و علمی مرحوم حاج آقا سید مهدی طباطبایی دارید؟ از چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟
آیتالله علمالهدی: مرحوم حاج سیدمهدی آقای طباطبایی اولین عنصر برجسته در تبار طباطبائی ها و در این خانواده بود که درخشید. چه در زمانی که در مشهد میزیست و چه در زمانی که به تهران مهاجرت کرد.
پدر ایشان سید محمدحسین طباطبایی، فردی مقدس، متدین، متعبد و معتمد مردم بود. ایشان در محله متدین نشین زندگی میکردند و مورد اعتماد مردم بودند. بسیاری از مردم هنگام گرفتاری به او مراجعه میکردند. منزلشان در میان مردم به منزل سادات سیرجانی معروف بود. مردم نذورات خود را به او میدادند و به نفس و دعای او بسیار اعتقاد داشتند. در عرصه تبلیغ و فعالیت های روحانیت هم از ابتدا درخشید.
من حاج سیدمهدی طباطبایی را از زمانی که محاسنی در صورت نداشت، میشناختم. آن زمان من هم بچه کم سن و سالی بودم. او وقتی مطلبی به عنوان آرمان و آرزو به ذهنش خطور میکرد بهرغم سن کم و اینکه طلبه جوانی بود بلافاصله نسبت به انجام آن اقدام میکرد؛ حتی اگر آن عمل بسیار بزرگ بود. او معتقد بود روحانیت باید از مردم و وجوهات بینیاز باشد به تعبیر دیگر روحانیت و روحانی از نظر اقتصادی متکی به خود و فعالیتهایشان باشند و برای به ثمر رساندن این نظریه به همراه عدهای از اهل منبر و طلاب مشهد شرکتی به نام «شرکت جعفری» راهاندازی کرد.
مرحوم سید مهدی طباطبایی(نفر سوم از سمت چپ) در حال اقتدا به امام خمینی در نوفللوشاتو
شاید در طول تاریخ روحانیت، این اولین فعالیت اقتصادی باشد که روحانیت در شکل یک شرکت تعاونی نه در شکل یک برنامه اقتصادی سودجویی و شخصی ایجاد کرد. بسیاری از روحانیون بودند دنبال فعالیتهای اقتصادی شخصی مثل فرشفروشی و... بودند اما اینکه جریانی از روحانیت برای بینیاز کردن این قشر دست به فعالیت اقتصادی بزنند فکر آقای طباطبایی در آن روزهای جوانی و طلبگی ایشان بود و شرکت «جعفری» مرهون اقدامات مرحوم سید مهدی اقا بود.
این حرکت به نوبه خود در آن دوره در حوزه علمیه حرکتی بسیار بزرگ محسوب میشد؛ البته این شرکت در سالهای بعد به عللی منحل شد ولی در هر حال اقدام پرجرأت مرحوم طباطبایی به این حرکت اقتصادی گسترده منجر شد. این نشان میدهد که ایشان در به ثمر رساندن ایدهها و آرزوهایش قدرت تصمیمگیری بالایی داشت و از نظر اخلاقی همت بلندی داشتند.
ایشان از ابتدا حالت پناهگاه برای افراد گرفتار داشتند، چه قوم و خویشانش چه دیگران که در مشکلات و فقر گرفتار بودند. ایشان در حل مشکل مردم و به ویژه بستگان و نزدیکانش همت بالایی داشت.
او معتقد بود روحانیت باید از مردم و وجوهات بینیاز باشد به تعبیر دیگر روحانیت و روحانی از نظر اقتصادی متکی به خود و فعالیتهایشان باشند و برای به ثمر رساندن این نظریه به همراه عدهای از اهل منبر و طلاب مشهد شرکتی به نام «شرکت جعفری» راهاندازی کرد.
خبرآنی: منبرهای آسید مهدی طباطبایی در مشهد و تهران معروف بودند، شما خاطرهای از منبرهای آن مرحوم دارید؟ علت محبوبیت و پررونق بودن منبرهای ایشان از نگاه شما به عنوان یک چهره روحانی چیست؟
آیتالله علمالهدی: ایشان بعد از اینکه وارد عرصه منبر و وعظ شدند یکی از منبریهای مشهد بودند. بعد از اینکه نهضت امام خمینی شروع شد ایشان هم یک مبارز انقلابی بود که منبرهای داغ انقلابی داشتند. خانهاش هم پایگاه برخی حرکات مبارزاتی بود. حتی وقتی مرحوم آقایان منتظری و ربانی شیرازی به فردوس و کاشمر تبعید شدند در رفت و آمدهایشان به منزل ایشان میآمدند و ایشان نیز به خوبی پذیرایی میکرد.
از طرف دیگر شهید آیتالله سعیدی هم که داماد خانواده طباطبایی و در واقع شوهر خواهر آسیدمهدی بود در عرصه مبارزه در خدمت امام (ره) بود و این خانواده و شخصِ آقای طباطبایی را تحت تأثیر قرار داده بود. به گونهای که برخی منبرهایی که آن زمان خطرناک بود را میرفت یا در مکانهایی همچون منزل آقای قمی که منبر رفتن در آن خطرناک بود مجلس برگزار میکرد. ایشان بسیار مبارز و انقلابی بود. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه آیتالله سعیدی به شهادت رسید. او خانواده بزرگی داشت، فرزند بزرگش سید محمد سعیدی در آن زمان کمتر از 20 سال سن داشت. مابقی فرزندان ایشان سر و نیمسر بودند. آقای طباطبایی برای اداره این عائله و اداره مسجد مرحوم سعیدی و حفظ آن به عنوان یک پایگاه انقلابی و مبارزه به تهران رفت.
عمده هنر مرحوم طباطبایی این بود که پس از شهادت آیتالله سعیدی، ایشان جایگاه و موقعیت مسجد موسی بن جعفر در خیابان غیاثی و خانه ایشان را به عنوان کانون مبارزه انقلاب بر ضد رژیم حفظ کرد. در واقع توانست شهادت شهید سعیدی را به ثمر برساند.
حرکات مبارزاتی و برنامهشان در آن زمان بسیار ارزشمند بود. اینکه در مقابل رژیم شاه، ساواک و دستگاههای دولتی ایستاد و هم هیبت و عظمت شهید سعیدی را احیا کرد هم مسجد موسی بن جعفر را به عنوان پایگاه مبارزه و انقلاب حفظ کند.
من آن زمان گاهی در تهران منبر میرفتم و میدانستم که برنامههای مسجد موسی بن جعفر همچون سخنرانی، مقالهخوانی و سرودخوانی برای نیروهای انقلابی و بر ضد رژیم، بسیار قوی است بطوری که این مسجد اغلب اوقات در محاصرة ساواک بود چون مرکزیتی در مبارزات پیدا کرده بود.
آن زمان هر کسی که در گوشه و کنار تهران فعالیت مبارزاتی علیه طاغوت داشت به دلیل حضور سید مهدی طباطبایی به مسجد موسی بن جعفر میآمد و سروکله اش در آنجا پیدا می شد. خود ایشان در صراط مبارزه به شدت زیر نظر ساواک بود. ساواک شدیداً با مرحوم طباطبایی مبارزه می کرد و او را چندین بار دستگیر کرد. مدت طولانی در زندانهای ساواک به سر برد و پروندههای سنگینی همچون ارتباط با افرادی که قصد ترور یا حرکات مسلحانه دارند داشت. زندان های طولانی می رفت.
خانواده سید مهدی طباطبایی در دوران گرفتاری او بسیار زجر کشیدند. من وقتی از زندان آزاد شد به ملاقاتش رفتم و او ماجرایی را درحالیکه دلش خیلی می سوخت نقل کرد. ایشان وقتی در زندان بوده یکی از آقازاده هایشان متولد میشود. ساواکیها اجازه میدهند تا همسر و فرزند تازه متولد شدهاش را ملاقات کند. او برای دیدن نوزادشان 10 دقیقه زمان داشته، بنابراین او را در آغوش میگیرد اما پس از 10 دقیقه مأمور تذکر داده که زمان ملاقات تمام شده است، مأمور برای بار دوم به جای تذکر، سیلی محکمی به آقای طباطبایی میزند طوری که نوزاد از آغوشش به زمین میافتد. همسرشان فریاد میکشد و گریه میکند.
ساواکیها حاج آقا طباطبایی را کشانکشان به داخل بند میبرند و حتی اجازه نمیدهند در آن لحظه آنجا حضور داشته باشد. آقای طباطبایی آنجا از دور فریاد می زند و خطاب به همسرشان میگویند که (بغض) شماها که از بچه های موسی بن جعفر عزیزتر نیستید. خانم شان نقل میکردند که این منظره هیچوقت یادم نمیرود، ایشان خیلی زجر کشید و سختیهایی که از نظر شکنجه و زندان های طولانی کشید رنج آور بود.
پس از 10 دقیقه مأمور تذکر داده که زمان ملاقات تمام شده است، مأمور برای بار دوم به جای تذکر، سیلی محکمی به آقای طباطبایی میزند طوری که نوزاد از آغوشش به زمین میافتد. همسرشان فریاد میکشد و گریه میکند. ساواکیها حاج آقا طباطبایی را کشانکشان به داخل بند می برند
خبرآنی: از روزهای بعد از انقلاب ایشان و مسئولیتهایی که داشتند برایمان روایت کنید؟
آیتالله علمالهدی: پس از پیروزی انقلاب، هم شخصیت انقلابی، رفتاری و اجتماعی حاج آقا طباطبایی، شخصیت سیاسی ایشان را تحتالشعاع قرار داده بود و به تعبیر دیگر جنبة اجتماعی شخصیت او برای مردم ملموستر بود. او پس از پیروزی انقلاب شبانهروز فعالیت میکرد و می دوید. مثلاً در جریان خلق ترکمن در استان گلستان، ترکمنصحرا و غیره به عنوان دادستان انقلاب به آنجا رفت و کل این جریان را مرتفع کرد. این واقعیتی است که در تاریخ به خوبی ذکر نشده است هر چند در تاریخ انقلاب، مسائل مبهم بسیاری وجود دارد که نقش بسیاری از افراد دیده نشده است.
حاج آقا طباطبایی در برنامه دادسراها و دادگاههای انقلاب تهران نیروی فعالی در مقابله با ساواکیها و ضد انقلابیها محسوب میشد پیگیریهای انقلابی ایشان در اوایل انقلاب بسیار ارزشمند بود.
من پس از پیروزی انقلاب، مسئول کمیته منطقه 10 تهران بودم که مسجد موسی بن جعفر در این حوزه استحفاظی قرار داشت، بسیاری از مشکلات ما به وسیله مرحوم طباطبایی مرتفع میشد. او فعالیتهای انقلابی فوقالعادهای داشت تا زمانی که به عنوان نماینده مشهد به مجلس رفت. در مجلس نیز موضعگیریهای مناسبی در مورد مسائل هدفمند انقلابی داشت. یک نماینده انقلابی در مجلس بودند.
آقای طباطبایی در بینشهای سیاسی به امام خمینی (ره) وابسته بود. امام (ره) بسیار به ایشان علاقه داشت. تا زمانیکه امام در قید حیات بودند بسیار به ایشان علاقه و توجه داشتند. پس از امام خمینی (ره) مقام معظم رهبری به دلیل سوابق ارزشمند مبارزاتی و فعالیتهای انقلابی نسبت به ایشان احترام بسیاری قائل بودند.
خبرآنی: نگاه حضرتعالی به رفتارهای مردمی و درب همیشه باز منزل آسیدمهدی طباطبایی چیست؟ چقدر این ویژگی ها از ایشان یک روحانی مردمدار و اخلاقمدار ساخت؟
آیتالله علمالهدی: فعالیتهای اجتماعی شان کاملاً آشکار است ایشان به فقرا و بیچارگان رسیدگی میکرد. خدا ایشان را بیامرزد که محل زندگیاش پناهگاهی برای گرفتاران بود. زحمات بسیاری برای برطرف کردن مشکلات و گرفتاری مردم میکشید. ایشان تا زمانی که در قید حیات بود در جنوب و جنوب شرق تهران نقش مرجع دینی و انقلابی مردم را ایفا میکرد.
خبرآنی: مرحوم طباطبایی در موضع گیریهای سیاسی صریح اللهجه و شفاف بودند، چقدر ایشان را در مواضع سیاسی اخلاقمدار و صادق میدانستید؟
آیتالله علمالهدی: گاهی میان مرحوم طباطبایی و برخی دوستانشان در مسائل سیاسی اختلاف سلیقه پیش میآمد. ایشان نظریات خاصی از نظر مقابله با فتنهگران و فتنه 88 داشت که شاید با اندیشه و نظریات برخی دیگر تطبیق نداشت ولی در اخلاص و مبارزات آقای طباطبایی با طاغوت جای هیچ شک و شبههای نیست.
ایشان جزو افرادی بودند که عمری را در مبارزه گذراندند، پای انقلاب بودند و روزی که هیچ کسی در انقلاب نبود آنها وجود داشتند. طبیعی است که رسوبات و خاطراتی از آن دوران درباره برخی هم سنگرانشان وجود داشته باشد که با افزایش سن به زحمت از بین برود. این امر طبیعی هم است. ممکن است افرادی که با ایشان در دوران مبارزات انقلابی هم سنگر بودند و مدتها در رژیم قبلی با هم در زندان بودند در دوره های بعدی انقلاب با مسائل و انحراف هایی روبرو شوند که پذیرش آن برای آقای طباطبایی که سابقه دار در انقلاب بوده و علاقمند و دوستدار انقلاب بوده سخت باشد، به همین علت سلیقه خاص سیاسی پیدا کنند که گاهی برخیها هم نپسندند ولی این مسائل باعث نمیشود که برکاتی که ایشان در انقلاب داشتند فراموش شود.
انتهای پیام/