به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری خبرآنی، حمیدرضا مقدمفر مشاوره فرهنگی رسانهای فرمانده کل سپاه که سوابقی همچون مدیرعامل خبرگزاری فارس، معاون فرهنگی اجتماعی کل سپاه، رئیس ستاد نشر و تبلیغ نامههای مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکا را در سوابق خود دارد، از دوستان با سابقه مرحوم حجتالاسلام طباطبایی است که به واسطه حضور و سخنرانی آن مرحوم در جلسات روضه و دهههای محرم و دهه فاطمیه منزل ایشان( بیش از 30 سال ) ارتباط و انس و قرابت داشتند.
متن زیر یادداشت مقدمفر درباره مرحوم طباطبایی است که به مناسبت اولین سالگرد رحلت وی منتشر میشود:
در میان سجایای فراوان حجت الاسلام والمسلمین طباطبایی، چهار ویژگی ممتاز در آن مرحوم وجود داشت، اولین ویژگی "روحانی بودن و آخوندی کردن" بود. آسید مهدی منبر را سنگر خدمت تلقی کرده بود و تا آخر عمر «روحانی» باقی ماند. ایشان اسیر جو زمانه نشد. ادای روشنفکری را در نیاورد و سنگر خدمت در منبر و محراب را بر هیچ خدمت دیگری ترجیح نداد. به معنای کلمه آخوند و یادآور علمای سلف بود.
مرحوم طباطبایی روضه میخواند و با گریهکنندگان اباعبدالله(ع) و حضرت زهرا(س)، اهل بیت مکرم پیامبر اسلام(ص) همنوایی عارفانه و عاشقانه داشت. مجلس روضه در حقیقت روضه رضوان او بود. در این مجالس، آب حیات مینوشاند و می نوشید. سوز و آه و اشک در مصائب اهل بیت(ع) داشت و وقتی روضه میخواند با آن نَفَسِ تنگ، تصور میکردی خود از سوز و گداز مصیبت دارد آب میشود.
** "مردمی بودن"
ویژگی دوم مرحوم طباطبایی "مردمی بودن" بودن بود. او از کنار مردم بودن سیر نمیشد. با آنها زندگی میکرد و در کنارشان بود. بوی عرق آن کارگر زحمتکش با عطر و گلاب آن مسجدی و ادکلن آن دیگری مانع برقراری ارتباطش با آنها نبود. او با دل، با مردم مواجه میشد و بر دلهایشان تأثیر میگذاشت لذا دَرِ خانهاش هیچگاه به روی مردم بسته نشد محل زندگی اش را از جنوب شهر و از کنار مردم پاک و مستضعف تغییر نداد. آب و هوای محله غیاثی را بر آب و هوای هیچ جای دیگر ترجیح نداد.
آسید مهدی برای کمک به مردم «آبروی» خودش را خرج میکرد. ابایی نداشت برای درمان درد مردم آبروی خودش را خرج کند و برای فلان و فلان نامه بنویسد و سفارش کند. به پارتی بازی اینچنینی برای حل مشکلات مردم و نه منافع خودش، اعتقاد داشتو بارها میگفت اهل بیت(ع) هم پارتیهای ما نزد خداوند
هستند. چه بسیار مشکلات مردم که با اجابت نامههای ایشان توسط مسئولانی که از دل دوستش داشتند و به ایشان احترام می گذاشتند حل میشد. سفرهدار بود و در روزهای پنجشنبه و دیگر اوقات در خانهاش را باز میکرد و مردم را سر سفره خود مینشاند. در تحکیم اخلاق و پیوندهای زناشویی سنگ تمام میگذاشت. چه بسیار خانوادههایی که آرامش امروزشان را مدیون نصیحتهای آن پیر سفر کردهاند.
** "نسبتی با اشرافیت نداشت"
ایشان نسبتی با اشرافیت نداشت و هرگز به ساده زیستی خود فخر نفروخت. ساده زیستی او ریشهدار بود و در خوی و خصلت ایمانیاش ریشه داشت. او را که میدیدی واقعا با این که رهبر معنوی یک محله و بلکه تهران بود اما او را همچون یکی از احاد مردم میدیدی. تبختر نداشت و احترام مردم را به دلیل مسائل مادی جلب نمیکرد. مردم او را چون مانند خود می دانستند دوست می داشتند.
** "انقلابیبودن"
"انقلابی بودن" از دیگر ویژگی های مرحوم طباطبایی بود. او برای انقلاب اسلامی دل میسوزاند. در کوران جولان بدخواهان، دست از رهبری بر نداشت. عشقش به رهبری را در اشکهایی که در ملاقات با رهبری پس از بستری شدن در بیمارستان و عمل جراحی داشتند را میشد مشاهده کرد.
بدخواهان انگیزه بسیار زیادی بر جداسازی ایشان از دامن انقلاب داشتند اما یک آن از انقلابیون و رهبر عزیزمان جدا نشد و تا آخر با او ماند، انتقاداتی از مسئولان داشت و حتی کسانی را که دوستشان میداشت را نقد میکرد و هرگز دوستیاش با دیگران مانع انتقادات تند تیز به آنها نشد. از یاد نمیبریم که خود تعریف میکرد که چگونه با آقای هاشمی سر مواضع نامناسب فرزندانش بحث و جدل تند و تیز میکرده است. ایشان در دامن انقلاب رویید. به واقع پاسدار خون شهید سعیدی بود و توانست در انقلاب اسلامی نقش آفرینی کند و برای پیشبرد اهداف انقلاب دل بسوزاند.
"اما یک نکته"
یکی از فصول درس آموز زندگی آقای طباطبایی نوع رفتار و ارتباط ایشان با اقشار مردم و نیز رفتار متقابل مردم با ایشان به عنوان یک پناهگاه و تکیه گاه بود. در این اواخر عمر، ایشان گاهی در مباحث سیاسی مواضعی میگرفتند که برای برخی از عناصر انقلابی خوشایند نبود. بنده جدای از اینکه مواضع ایشان صحیح یا غلط بود همیشه بر این اعتقاد بوده و هستم که انسانهای بزرگ را نباید صرفاً از نگاه و دریچه سیاسی که امری سیال و قابل تغییر است مورد ارزیابی قرار داد و سطح ارتباط را با همین نگاه با آنان تنظیم کرد.
در مورد آقا سید مهدی اولاً شخصیت، سبک زندگی و بلندای معرفتی ایشان بر مواضع سیاسیاش غلبه داشت. ثانیاً همه آنهایی که ایشان را میشناختند باور داشتند که سخنان قابل نقد ایشان هم برخواسته از دلسوزی و خلوص نیت است. بنده بارها این را تجربه کردم که وقتی در موضوعی برای ایشان خوب استدلال میشد و با یک سخن منطقی و مستدل در برابر سخنان خود قرار میگرفت بلافاصله مواضع خود را اصلاح میکرد و ابایی نداشت که آنرا رسانهای کند و نقض سخنان قبلی خود را به صراحت اعلام کند.
برخی از دوستان اهل علم و برخی ذاکرین انقلابی ما در این اواخر به ایشان جفا کردند و شخصیت بزرگ این عالم عامل را با چند موضع گیری ولو قابل نقد مورد نامهربانی قرار دادند.
بنده معتقدم یک عنصر انقلابی در هر لباس و شأنی همواره باید به دنبال جذب و رویش برای انقلاب اسلامی باشد همچنین نسبت به انسانهایی که در انقلاب امتحان پس دادهاند و هزینه کردهاند و شخصیتاً منزه، با تقوا و عاشق اهل بیت و ولایت فقیه هستند مثل مرحوم سید مهدی اینگونه مواجهه کاری غلط، ناصواب و جفا بود.
انتهای پیام/