به گزارش خبرگزاری فارس، خانم «کونیکو یامامورا»، که در ایران بیشتر با نام ایرانیاش یعنی «صبا بابایی» شناخته میشود، در روز شنبه چهاردهم اردیبهشت 1398، میهمان دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران بود. این مراسم با حضور دانشجویان و اساتید زبان ژاپنی و علاقمندان به کشور ژاپن با موضوع «ژاپن، مدرنیته و معنویت» برگزار شد.
خانم یامامورا اهل کشور ژاپن است و تا سن 22 سالگی در کشور خود زندگی کرده است. او که در زمان آغاز جنگ جهانی دوم هفت ساله بود، وقایع زمان جنگ و بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی را به خاطر دارد. پس از ازدواج با تاجری ایرانی اهل شهر یزد خانم بابایی به همراه همسرش به ایران میآید و اکنون پس از گذشت حدود 60 سال همچنان ساکن ایران است. او که در مبارزات انقلاب اسلامی و همچنین جنگ تحمیلی حضور فعالی داشته است و یکی از فرزندانش را نیز در زمان در طول جنگ تقدیم انقلاب کرده است، در این سخنرانی به مقایسه جنگ جهانی دوم در ژاپن با جنگ تحمیلی در ایران پرداخت و درباره فضای معنوی و فرهنگی جامعه مدرن ژاپن توضیح داد.
خانم بابایی صحبتهای خود را با این آیه شریفه آغاز کردند:
« اِنَّ الّذینَ ءامَنوا وَالّذینَ هاجَروا وَ جاهَدوا فی سَبیلِ اللهِ اولئِکَ یَرجونَ رَحمَتَ اللهِ وَ اللهُ غَفورٌ رَّحیمٌ »
ایشان درباره نحوه آشنایی با همسر مرحوم خود توضیح دادند که «من حدودا بیست و دو ساله بودم که یک تاجر مسلمان ایرانی در ژاپن به خواستگاریام آمد. آن زمان ما در ژاپن چیزی از کشور ایران و دین اسلام نمیدانستیم و طبیعی بود که خانواده من با این وصلت مخالفت کنند. رفت و آمد آقای بابایی و رئیس شرکتشان برای راضی کردن خانوادهام یک سال طول کشید و ما بالاخره ازدواج کردیم. با این که بنای ما زندگی در ایران بود، همسرم اصرار داشت که والدین من اولین نوهشان را ببینند. به همین دلیل، پس از به دنیا آمدن نخستین فرزندمان به ایران آمدیم. من در آن زمان چیز زیادی راجع به ایران و اسلام نمیدانستم و وقتی به ایران آمدم بهتدریج با اسلام آشنا شدم.
یکی از تلخترین خاطرات زندگی من به روزی برمیگردد که در زمان کودکی برای دیدن مراسم سوزاندن جنازه یکی از همسایگان رفته بودیم. من در میان شعلههای آتش، پیکر در حال سوختن را دیدم که در اثر حرارت منقبض شد گویی که در حال برخاستن است. این صحنه وحشتناک برای همیشه در ذهن من ماند و مرا آزار میداد و در آن زمان تصمیم گرفتم هرگز اجازه ندهم که پیکر من بعد از مرگ سوزانده شود. بزرگترین جذابیت دین اسلام برای من، در کنار احکام مربوط به زندگی و مرگ، اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ در این دین است که به این شکل در ادیان شرقی وجود ندارد.»
خانم بابایی همچنین درباره خاطراتشان از انقلاب و دفاع مقدس گفتند: «آمدن من به ایران مصادف شد با آغاز مبارزات مردم با رژیم شاهنشاهی و من این مبارزات و پیروزی انقلاب را از نزدیک دیدهام. من که در زمان آغاز جنگ جهانی دوم در ژاپن هفت ساله بودم، جنگ تحمیلی علیه ایران را نیز تجربه کردم. اما باید به شما بگویم این دو جنگ بسیار با یکدیگر متفاوت بود. همدلی و احساس مسئولیت مردم ایران در زمان جنگ مثال زدنی و بینظیر بود.
جنگ جهانی دوم از سال 1939 تا 1945 به طول انجامید. ژاپن در سال 1941 با آلمان و ایتالیا علیه امریکا و انگلیس و هلند وارد جنگ شد، اما در نهایت با جنایتهای جنگی آمریکا به زانو درآمد و تسلیم شد. آمریکا فقط در یک روز در ساعت سه بامداد در عرض سه ساعت بیش از نهصد بمب بر خانههای قشر ضعیف جامعه در مناطق پایین شهر توکیو ریخت که اکثر آن خانهها چوبی بودند و بیش از صدهزار نفر کشته شدند. این در حالی بود که توکیو منطقهای مسکونی بود و هیچ تجهیزات نظامی در این منطقه نبود. سه ماه پس از این فاجعه، امریکا دست به آزمایش بمب اتم زد. با این هدف که از نتیجه آن بتواند قدرت کشتار این بمب را تخمین بزند. این بمبها نیز در مناطق مسکونی و غیر نظامی انداخته شد و آمریکاییها برای آن که تلفات غیرنظامیها به حداکثر برسد بمب را در ارتفاع ششصد متری از سطح زمین منفجر کردند.
علیرغم همه این وقایع، امروز میبینیم که بسیاری از مردم ژاپن جنایتهای آمریکا را فراموش کردهاند و دید منفی نسبت به این کشور ندارند. دلیل این امر کارهای تبلیغاتی و فرهنگی آمریکا است که بلافاصله پس از جنگ در ژاپن آغاز شد. من خوب خاطرم هست که پس از جنگ و اشغال نظامی ژاپن به دست آمریکا، نظامیان امریکایی به خانه ژاپنیها میآمدند و آدامس و عروسک و شکلات به بچهها میدادند تا از کودکی به ژاپنیها اینگونه القا کنند که امریکا دوست ژاپن است. آن زمان ما در ژاپن شکلات نداشتیم و چیزی به نام آدامس هم ندیده بودیم. در نتیجه اگر امروزه به مدرسه نیم¬سوخته هیروشیما که نمایشگاه جنگ است، سری بزنید، نقاشیهای کودکان ژاپنی را میبینید که هرکدام تصویری است از دوستی امریکا و ژاپن، و هیچ نمایی از جنگ و بمباران در آنها مشهود نیست. در صورتی که نقاشی کودکان ایرانی در موزه صلح ایران واقع در پارک شهر تهران، هرکدام روایتی از حقیقت هشت سال دفاع مقدس است.
خانم بابایی در مورد چگونگی پیشرفت تکنولوژیکی ژاپن پس از جنگ اینگونه توضیح دادند: «انسان ثروتمند، هر چه را نیاز داشته باشد میخرد. ژاپن بعد از شکست در جنگ، چون از نظر منابع طبیعی هیچ ثروتی نداشت، ناچار بود هرآنچه را که احتیاج داشت خود تولید کند. اما ایران متأسفانه تا حدود زیادی به منابع طبیعی و ثروت خدادایاش متکی شده است.»
وی در توصیف جامعه امروز ژاپن توضیح دادند: «اتکا به خود و تولید ملی در ژاپن موجب پیشرفت تکنولوژی شد اما این پیشرفت از بسیاری جنبهها خالی از معنویت و انسانیت بود. ژاپن از جنگ جهانی دوم تاکنون نه استقلال سیاسی دارد، نه استقلال نظامی. اما ایرانیها برای به دست آوردن استقلال، سالها مبارزه کردند. پس از پیروزی انقلاب هم هشت سال مقابل دنیا ایستادند و استقامت کردند. استقلالی که شما دارید، به نظر من خیلی ارزشمند است و آسان به دست نیامده. قدر این استقلال را بدانید.»
خانم بابایی با گفتن این جمله چشمانشان به اشک نشست و از حضار عذرخواهی کردند. ایشان همچنین خاطراتی از فعالیتهایشان در دوره دفاع مقدس نقل کردند و گفتند: «من از انقلاب و جنگ چیزهای بسیاری آموختم. خاطرم هست زمان جنگ با خانمها خدمت شهید دکتر فیاضبخش میرفتیم و آموزشهای امدادی و نظامی میدیدیم. پس از اتمام یکی از دورهها، وقتی به خانه برگشتم دیدم تمام بدنم کبود شده است. یک لحظه با خودم فکر کردم این کمترین آسیبی است که ممکن است حین سینهخیز رفتن در جنگ به یک بسیجی برسد.» .
این مادر شهید درباره مشکلات امروز جامعه ژاپن توضیح دادند که «ژاپن در تکنولوژی به پیشرفت رسیده اما تلاش و کوشش و کار سخت و سنگین و عدم توجه به خانواده باعث شده این کشور با کاهش نیروی جوان رو به رو شود. افزایش آمار خودکشی و مرگ و میر در اثر کار زیاد در ژاپنِ خالی از معنویت، نیز به کاهش نیروی کار جوان دامن زده است. پیری جامعه در ژاپن تا حدی است که من در سفر اخیرم متوجه شدم که دولت در خانهها اعلامیه پخش میکند و به شهروندان آموزش میدهد که اگر همسایه شما، لباسهای شسته شدهاش را برای خشک شدن پهن کند و با گذشت دو روز آنها را جمع نکند، حتماً به سراغش بروید. زیرا احتمال دارد درگذشته باشد.»
«انسان در ژاپن ماشینی شده و حتی در روزهای تعطیل هم برای تفریح با خانواده وقت نمیگذارد. ژاپنیهایی که برای بازدید به ایران میآیند، از دیدن خانوادههایی که در پارکهای ایران برای تفریح میایند شگفتزده میشوند. این نتیجه سبک زندگی اسلامی است که از مسلمانان می خواهد وقت خود را سه قسمت کنند و قسمتی را به تفریح با خانواده اختصاص دهند.»
خانم بابایی در پایان مراسم به پرسشهای دانشجویان پاسخ دادند و در آخر با اساتید و دانشجویان گروه زبان و نیز با سایر حضار عکس یادگاری گرفتند.
انتهای پیام/