عصرایران؛ احسان محمدی – الهه فوتبال نه مهربان است و نه عادل، اما معمولاً طرف تیم بهتر میایستد. خیلی خودش را درگیر شمارش تعداد هواداران، اشکها و آرزوهای آنها و خیالپردازیها نمیکند. گاهی، فقط گاهی ممکن است کمی از قاعدههایش دست بکشد و اجازه بدهد تیم ضعیفتر پیروز شود. توپی که میخواهد توی دروازه جا بگیرد را فوت میکند، ستاره حریف را مصدوم میکند و شوت مُرده را مثل توپ بیلیارد قل میدهد توی دروازه....
در زندگی گاهی باید فرار کنی و گاهی باید محکم سرجایت بایستی. فاجعه وقتی رخ میدهد که زمان این دو را اشتباه تشخیص بدهی. به جای فرار، محکم بایستی! وقتی تیمهای فوتبال شکست میخورند همه کارشناس میشوند. ژوزه مورینیو میگفت در فوتبال، امروز فرشتهای و فردا تبدیل به هیولا میشوی! ... اما امروز وقت آن است که تشخیص بدهیم بدهیم باید بایستیم یا فرار کنیم؟
پرسپولیس و استقلال در لیگ قهرمانان آسیا حتی نتوانستند از گروه هایشان صعود کنند. به جز ذوب آهن اصفهان که هنوز ماجراجویانه و با شایستگی دارد به مسیرش ادامه میدهد باقی نمایندههای ایران از این لیگ حذف شدند تا حسرت قهرمانی در این جام به سه دهه نزدیک شود و انشالله سال دیگر و ...
در تاشکند، قرمزها به نظر برای کسب یک مساوی رفته بودند. حتی اگر برانکوی خشمگین حق داشته باشد که بگوید «بهترین بازیکن پاختاکور داور بود»، تغییری در نتیجه ایجاد نمیشود. نایب قهرمان سال پیش حذف شده به خانه برگشت و حالا هواداران با اضطراب بیشتری به دو جام باقی مانده نگاه می کنند. پنج بازی بدون بُرد خبر بدی است! برخی نوشتند اگر سیستم VAR وجود داشت پرسپولیس حتی میتوانست صدرنشین باشد اما وجود ندارد. نتیجه؟ حذف شدیم!
اما آیا همه چیز تقصیر داور است؟ مصریها می گویند روباهی که دنبال دو خرگوش میدود، نمیتواند هیچکدام را شکار کند. پرسپولیس امسال مثل روباهی بود که به شکار سه خرگوش رفته بود. جنگیدن همزمان در لیگ قهرمانان آسیا، لیگ برتر و جام حذفی فشارخردکنندهای را به آنها وارد کرد تا یکبار دیگر این ادعا نزدیک به واقعیت به نظر برسد که بدن بازیکن آسیایی برای تحمل این همه فشار و مسابقه پی در پی جواب نمیدهد. اما آیا همه چیز فقط تقصیر بدن بازیکن آسیایی بود؟
استقلال در تهران علیرغم بازی جسورانه نتوانست از پس الدوحیل بر بیاید. تیم قطری در همه خطوط خوب و منظم بازی میکرد. فرهاد مجیدی کنار زمین حرص و جوش میخورد که چرا خودش توی زمین نیست تا موقعیتها را گل کند و از آن طرف شویا ناکاجیما بازیکن ژاپنی تیم الدوحیل فراآسیایی توپ زد و هرکاری دلش خواست کرد. درست مثل ماشاریپوف بازیکن پاختاکور که یادمان آورد مدتهاست بازیکنی مثل او نداریم تا به تیم ریتم بدهد و بتواند فوتبال را زیباتر کند.
پرسپولیس با یک گل شکست خورد تا بازی فداکارانه سید جلال حسینی که دستکم شش بار سر و تن خود را مقابل توپ قرار داد به چشم نیاید، درست مثل تساوی 1-1 استقلال در آزادی که اجازه نداد آسیا شاهد ادامه درخشش سیدحسین حسینی دروازه بانشان باشد.
پرسپولیس و استقلال حذف شدند. الهه فوتبال یک بار دیگر یادآوری کرد که شاید بتوانیم یک بازی را با ضرب و زور و جانفشانی پیروز شویم اما برای قهرمانی در یک تورنمنت طولانی به چیزی بیش از غیرت، پر کردن ورزشگاه توسط تماشاگران با بلیت و بی بلیت و «خدا کنه این توپ گل بشه» گفتن های گزارشگران نیاز داریم.
چه اتفاق دیگری باید بیفتد که باور کنیم در فوتبال آسیا گرفتار یک خودستایی شدهایم. دلخوش به آمار روی کاغد و رنکینگ. بدون جام و افتخار. مثل بسیاری از تحسین ها که صرفاً مصرف داخلی دارد و در عرصههای غیرورزشی هم امید و اعتماد به نفس کاذب میدهد و یادمان میبرد که اندک اندک داریم در مرداب فرو میرویم.
ما بیش از دلداریهایی مثل «عیبی یوخ»، «انشالله سال بعد»، «چیزی از ارزشهای ما کم نشد» و بهانهجوییهایی ابدی مثل «داوران نمیخواستند ما صعود کنیم»، «کشورهای عربی دلار نفتی و گازی دارن» و «وزیر پرسپولیسی، وزارت استقلالی» و .... به یک صراحت واقعی نیاز داریم. به اینکه با واقعیت روبرو شویم. ما از فوتبال آسیا هم جا مانده ایم. در تمام سطوح شکست خوردیم و اگر قدر این شوک را ندانیم بیشتر فرو میرویم...