پس از انجام عملیات موفقیت آمیز ثامن الائمه (ع) که دشمن در شرق کارون منهدم و حصر آبادان شکسته شد. پنج تن از فرماندهان ارتش و سپاه که از منطقه عازم تهران بودند در حادثه سقوط هواپیمای C. ۱۳۰ به شهادت رسیدند. (شهیدان فلاحی، فکوری، نامجو از ارتش و شهیدان کلاهدوز و جهان آرا از سپاه).
سلسله طرحهای عملیاتی با عنوان کربلا با مشارکت تیمهای طرحریزی ارتش و سپاه برای آزادسازی باقیمانده مناطق تحت اشغال دشمن بعثی تهیه شد که اولین آنها با عنوان طریقالقدس در منطقه عمومی غرب سوسنگرد به اجرا درآمد.
موقعیت منطقه مورد نظر برای اجرای عملیات طریق القدس، محدوده بین اراضی شمال غربی شهر اهواز محدود به ارتفاعات «الله اکبر» و ارتفاعات «میش داغ» و «تپههای رملی از جنس ماسه بادی و یا شنی» در شمال، و از سمت جنوب «رودخانه نیسان» و «شهر هویزه»، و از سمت شرق به «شهر سوسنگرد» و از سمت غرب به «هورالهویزه» و «تنگه چذابه» و «مرزهای بینالمللی» محدود میشد. وسعت این منطقه بیش از سه برابر منطقه عملیاتی ثامن الائمه (ع) یعنی در حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع بود. در واقع جغرافیای زمین منطقه مورد نظر برای انجام عملیات به گونهای شکل گرفته بود که از شمال به تپههای رملی یا شنهای روان، از غرب به باتلاق و آبگرفتگی و سرزمین عراق و از جنوب به رودخانه نیسان متکی بود و بنابراین فقط در شرق این منطقه، قوای رزمنده اسلام حضور داشتند. با چنین آرایشی دشمن از جبهه شمالی و جنوبی خود خطری را احساس نمیکرد و تنها از سمت شرق، احتمال تهاجم قوای اسلام را به مواضع خود میداد.
عمدهترین دلیل انتخاب منطقه بستان برای انجام دومین عملیات بزرگ جمهوری اسلامی ایران علیه ارتش صدام، تناسب زمین و وسعت این منطقه عملیاتی با توان رزمی موجود رزمندگان اسلام در آن دوره زمانی بود. این مسئله پس از شناساییهای مستمر که از ماهها قبل بر روی این منطقه در حال انجام بود، مشخص شد. برنامه ریزان عملیات، به دنبال ناحیهای از حضور قوای دشمن میگشتند که بتوانند با حمله به آن، دست به عملیاتی با یک موفقیت و پیروزی قطعی بزنند و پس از بیرون راندن دشمن از سرزمین ایران در آن ناحیه، بتوانند با کمک عوارض و موانع طبیعی زمین مورد نظر، سرزمین تصرف شده را حفظ کرده و دشمن را از باز پسگیری آن، مأیوس کنند؛ بنابراین شرایط جغرافیایی این منطقه، میتوانست پس از تصرف آن، طول خط پدافندی قوای اسلام را کاهش داده و خط جدید دفاعی مناسبتری را به وجود آورد. تا با آزاد شدن یگانهایی که در پدافند بودند انجام عملیات بعدی تسهیل شود.
در زمانیکه عملاً طرحریزی عملیات برای آزادسازی سرزمینهای غرب سوسنگرد و شهر بستان در اواسط مهر ماه سال ۱۳۶۰ آغاز شد، از عنوان طرح کربلا یک برای اسم این عملیات استفاده میشد. اما به محض آغاز اجرای عملیات، نام طریقالقدس برای آن برگزیده شد. با توجه به اینکه در آن ایام، دولت عربستان در پی برگزاری کنفرانس «فاس» با حضور سران کشورهای مسلمان به منظور پرداختن به مسائل فلسطین بود و بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، نتیجه عملی این همایش را حمایت از رژیم اسرائیل و تضعیف عملی فلسطینیها ارزیابی میکردند، بنابراین نام این عملیات، «طریق القدس» گذاشته شد تا نشان داده شود که سرزمینهای اشغالی فلسطینیها، فقط با برگزاری جلسه و همایش و یک نشست و برخاست آزاد نمیشود، بلکه با انسجام ملت فلسطین و با انجام یک سلسله عملیات نظامی از سوی کشورهای اسلامی، میتوان امید داشت تا سرزمینهای فلسطین از چنگال اسرائیل، آزاد شوند.
دشمن در این منطقه حدود ۱۰ تیپ زرهی، مکانیزه و پیاده را سازمان داده بود و حدود ۳۰۰ دستگاه تانک و حدود ۱۰۰ دستگاه نفربر را به همراه بخشی از نیروهای کماندویی و نیرو مخصوص را مستقر کرده بود. تیپ تقویت شده ۲۶ زرهی از لشکر ۵ مکانیزه، فرماندهی جبهه شمالی دشمن در منطقه رملها را بر عهده داشت و تیپ ۹۳ پیاده و نیز تیپ ۳۱ نیروی مخصوص هم در سایر نقاط جبهه گسترش یافته بودند. استعداد دشمن در نیمه جنوبی منطقه عملیات تقریباً دو برابر استعداد یگانهای ارتش بعثی در بخش شمالی جبهه بود. دشمن در بخش جنوبی جبهه خود، دارای ۳ تیپ زرهی، یک تیپ مکانیزه و ۲ تیپ پیاده بود. فرمانده لشکر ۶ زرهی دشمن این یگانها را هدایت و کنترل میکرد و قرارگاه آن در غرب منطقه جُفیر و جنوب شهر هویزه و در حاشیه هورالهویزه استقرار داشت.
ارتش با ۲۰ گردان رزمی و ۱۰ گردان توپخانه و سپاه با ۳۰ گردان رزمی و ۲ گردان ادوات در این عملیات حضور داشتند.
سپاه با شناساییهایی که در منطقه تپه رملیهای شمال منطقه انجام داده بود راهکاری را مبنی بر دور زدن و دسترسی به عقبه دشمن از آن محور را پیشنهاد داشت. از آنجا که قرار بود تیپ سوم لشکر ۹۲ زرهی اهواز در عملیات آزادسازی بستان شرکت کند، فرمانده این تیپ، طرح سپاه برای عبور از منطقه رملی را برای یگانهای تانک و نفربر قبول نداشته و آن را اجرایی نمیدانست، بنابر این سپاه از فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی، سرهنگ منفرد نیاکی، خواست تا به اتفاق برادران «رشید علینور» و «حسن باقری» از منطقه مورد نظر بازدید کنند و محور تلاش اصلی تک را با هم از نزدیک بررسی کنند. پس از انجام این بازدید میدانی، سرهنگ نیاکی به این نتیجه رسید که این طرح، بسیار مناسب و اجرایی است و با انتقال نظر خود به فرمانده وقت نیروی زمینی، سرهنگ صیاد شیرازی، موافقت وی نیز با طرح سپاه اعلام شد. با توجه به هماهنگ شدن فرمانده تیپ ۳ لشکر ۹۲، گردان ۲۹۳ تانک چیفتن این تیپ به فرماندهی شهید سرگرد علی صفوی به دیدگاه سوم یعنی انتهاییترین منطقه در عقبه دشمن اعزام شد تا با شروع تک از طریق تپههای نبعه به سوی تنگه چذابه حرکت و آن را مسدود کنند.
عبور از مسیر شن زارها و یا رملها برای نیروهای عملکننده، بسیار سخت بود، به گونهای که پاهای رزمندگان تا زانو در آنها فرو میرفت. نیروهای عمل کننده بایستی خود را از این مسیر به هدف نهایی عملیات یعنی تنگه چذابه میرساندند. ابوالفضل حسن بیگی که در آن زمان مسئولیت جهاد سازندگی استان سمنان را برعهده داشت، پیشنهاد احداث جادهای را در این مناطق رملی از تپههای الله اکبر در زمینهای رملی شمال جبهه نبرد تا محل چاه به منظور تسهیل دسترسی نیروهای رزمنده به عقبه دشمن مطرح کرد که مورد تصویب قرارگاه مرکزی کربلا قرار گرفت. وی حدود ۲۰ روز قبل از آغاز عملیات کار احداث این جاده را آغاز کرد و موفق شد تا پایان عملیات، جادهای به عرض هفت متر و به طول ۱۲ کیلومتر را به همراه ۲ محل نشست بالگردهای هوانیروز، آماده کند. به منظور حساس نشدن دشمن نسبت به احداث این جاده، کار ساخت آن در شب انجام میشد و در روز مسیر احداث شده، استتار میشد تا دشمن با گرفتن عکس هوایی از منطقه، نتواند به وجود آن و جهت تک احتمالی رزمندگان اسلام پی ببرد. «شهید مهندس تقی رضوی» در قرارگاه مرکزی جهاد پیگیر احداث این جاده بود؛ بنابراین احداث جادهای در میان این رملها، قبل از شروع عملیات طریقالقدس، امکان دسترسی نیروها را به عقبه قوای دشمن میسر کرد و حرکت رزمندگان پیاده بخصوص نیروهای تیپ ۱۴ امام حسین (ع) را آسانتر و ممکن ساخت.
عملیات در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۸ آذر ۱۳۶۰ با عبور نیروهای پیاده یگانهای سپاه از میادین مین و مواضع دشمن، در چند محور به طور همزمان آغاز شد. نیروهای عمل کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری موفق شدند مواضع نیروهای عراقی را در خطوط اول تصرف کرده و نیروهای احتیاط دشمن را در پشت خطوط پدافندی منهدم کنند.
اولین گروه از رزمندگان اسلام به استعداد دو گردان توانستند در نیم ساعت اول نبرد، خود را به مواضع توپخانه دشمن در اطراف منطقه غرب شهر بستان رسانده و ۱۹ عراده، توپ صحرایی ۱۵۲ میلی متری دشمن را به غنیمت بگیرند. این توپخانهها خط مقدم ارتش بعثی را پشتیبانی میکردند. تا زمانی که رزمندگان تیپ امام حسین به محل توپخانههای دشمن نرسیده بودند، آتش بسیار شدیدی از سوی توپخانه ارتش بعثی علیه رزمندگان خط شکن، اجرا میشد، ولی وقتی این نیروها از رملها عبور کرده و مقر فرماندهی تیپ ۲۶ زرهی ارتش بعثی و نیز توپخانه دشمن را به تصرف خود درآورند، تمام آتشهای دشمن خاموش شد و سکوت کاملی منطقه نبرد را فرا گرفت به گونهای که حتی یک گلوله توپ هم شلیک نمیشد. این نیروها موفق شدند تعداد زیادی از تانکهای این تیپ را به غنیمت گرفته و دو گردان کماندویی دشمن را نیز تار و مار کنند. این ابتکار عمل رمز اساسی موفقیت در عملیات طریق القدس بود.
میزان موفقیت اولیه یگانهای سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردانهای زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر باز شده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیروهای پیاده خودی به سوی هدفهای خود در عمق منطقه پیشروی کنند. به این ترتیب، در ساعت شش بامداد روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از تیپ ۳ زرهی از لشکر ۹۲ موفق شدند تنگه چذابه را تصرف و تامین کنند. در این محور تا ساعت نه صبح روز اول، تمامی اهداف تعیین شده، تامین شود.
در محور جنوبی عملیات، اوضاع به گونهای دیگر بود. دشمن که فلش اصلی عملیات نیروهای ایرانی را از این محور میدانست، با بهرهگیری از موانع متعدد و هوشیاری نیروهایش به سختی مقاومت کرده و مانع پیشروی قاطع نیروهای ایرانی شده بود. نیروهای خودی به رغم شکستن برخی از خطوط اولیه و تصرف پل سابله، با روشن شدن هوا مجبور به عقبنشینی شدند.
با بروز شرایط سخت در محور جنوبی عملیات، تصمیم گرفته شد که نیروهای خودی در شمال با ورود به منطقه ابوچلاچ (منطقه کوچک محصور بین شاخههای رودخانه کرخه در غرب بستان) به سوی شرق و جنوب شرقی پیشروی کرده، بستان و منطقه سابله را تصرف و تامین کنند.
این مرحله از عملیات در روز دوم با ورود یگانهای سپاه به منطقه ابوچلاچ تحقق یافت و شهر بستان پس از ۴۲۰ روز اشغال آزاد شد.
متعاقب ورود نیروهای خودی به مثلث سابله و پیشروی به سوی ساحل شمال رودخانه سابله و نهر عبید نیروهای باقی مانده عراقی موضع خود در این منطقه را ترک و به جنوب رودخانه سابله گریختند.
روزهای سوم تا پنجم عملیات با تبادل آتش بین طرفین و تلاش نیروهای خودی برای نگهداری و تحکیم مواضع متصرفی سپری شد. آخرین پاتک دشمن در اولین ساعات روز ۱۳ آذر ماه و با استفاده از تاریکی شب آغاز شد. با شنود بیسیمها و دستگاههای ارتباطی دشمن که در قرارگاه صورت میگرفت، سپاه دریافت که لشکر ۵ مکانیزه ارتش بعثی حمله مجددی را به منطقه آغاز و قصد دارند تا از روی پل سابله عبور کنند. این درحالی بود که فرمانده تیپ ۲۵ کربلا متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مسئولیت این منطقه را برعهده داشت از آغاز عملیات دشمن، بیاطلاع بود، زیرا در آن منطقه، هنوز آثار پاتک دشمن بر روی زمین منطقه عملیات مشخص نشده بود. به هر حال پس از گذشت حدود یک ساعت از دریافت خبر و آغاز پاتک، دو گردان پیاده ارتش بعثی موفق شدند تا از پل سابله عبور کنند. آنگاه در چنین شرایطی، تعدادی از تانکهای تیپ ۱۲ زرهی ابن ولید برای تصرف بستان و تهدید نیروهای ایرانی مستقر در تنگه چذابه، عبور از پل سابله را آغاز کردند. از آنجا که پل سابله، باریک بود، تانکها و نفربرهای ارتش بعثی در دو طرف آن، آرایش گرفته و استقرار یافته بودند. در این هنگام کلیه حرکات یگانهای دشمن از سوی ایستگاههای شنود سپاه پاسداران و ارتش کشف و به نیروهای خودی اعلام شد. با مقاومت شدید رزمندگان اسلام و با تدابیر منطقی قرارگاه کربلا و تلاشهای گسترده و سریع نیروهای خودی و اجرای آتش پرحجم توپخانه، اکثر اعضای دو گردان پیاده دشمن کشته، زخمی و یا اسیر شده و تعداد زیادی از تانکهای دشمن در شمال پل سابله منهدم شد. در ساعت ۶:۳۸ دقیقه بامداد روز ۱۳ آذر با انهدام یک تانک دشمن بر روی پل سابله و همچنین برخورد و تصادف چند تانک و نفربر دیگر ارتش بعثی در این ناحیه، پل سابله مسدود شد و موجب قطع عبور و مرور یگانهای دشمن شد و به این ترتیب پاتک دشمن ناکام ماند. لاشه دهها تانک و نفربر دشمن برای مدت مدیدی در سواحل شمالی و جنوبی و داخل رودخانه باقی مانده بود و منظره جالبی از این نبرد را نشان میداد. اطلاعات دریافتی از اسرا حاکی از آن بود که صدام رئیس رژیم بعثی از نزدیک بر اجرای این پاتک نظارت داشته است. در نیمه جنوبی کرخه، استعداد دشمن تقریباً دو برابر استعداد نیمه شمالی بود. در این بخش از منطقه عملیات دشمن دارای سه تیپ زرهی، یک تیپ مکانیزه و دو تیپ پیاده بود که از قرارگاه مرکزی در غرب جفیر هدایت، کنترل و فرماندهی میشدند. دشمن پس از ناکامی در اجرای پاتکهای متعدد و مشاهده تلاشهای عملیاتی رزمندگان اسلام جهت ادامه پیشروی به منظور تصرف پلهای رودخانه نیسان، از منطقه برای اولین بار عقب نشینی کرد تا از انهدام بیشتر نیروهایش جلوگیری به عمل آورد. بدین ترتیب با تحکیم مواضع پدافندی رزمندگان اسلام در منطقه آزادشده در شمال رودخانه نیسان این عملیات در تاریخ ۶۰.۹.۱۵ به پایان رسید.
در مجموع، عملیات طریق القدس در حدود یک هفته به طول انجامید و پس از نبردهای مستمر شبانه روزی، دشمن به پشت رودخانه نیسان در جنوب منطقه عملیاتی رانده شد و ۶۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی از جمله شهر بستان آزاد شد. با انجام این عملیات، برای اولین بار قوای اسلام توانستند خود را به مرز بینالمللی برسانند که از نظر سیاسی اهمیت زیادی برای ایران داشت. تهدید دشمن از محور سوسنگرد - حمیدیه به سمت اهواز مرتفع و احتمال اشغال اهواز و سوسنگرد از سوی ارتش عراق نیز منتفی شد. پیوستگی خطوط دفاعی ارتش عراق که از مهران در غرب کشور تا خرمشهر در جنوب کشور برقرار بود گسسته شد و به ناچار خطوط تدارکاتی دشمن طولانی گشت و موجب شکاف بین نیروهای شمال به جنوب یعنی بین سپاه چهارم و سوم ارتش عراق شد؛ بنابراین ارتش بعثی مجبور شد که از جاده بصره - عماره برای تدارک نیروهای موجود خود در خاک ایران استفاده کند و جادهای را که در خاک ایران برای تدارک و پشتیبانی از نظامیانش، احداث کرده بود به دست قوای ایران افتاد.
بدین صورت دسترسی رزمندگان اسلام به منطقه عملیاتی «فتحِ مبین» در غرب شهر شوش و غرب رودخانه کرخه با سهولت بیشتری انجام شد. همچنین دسترسی به منطقه اشغالی ایران در غرب رودخانه کارون و جنوب کرخه کور که بعدها عملیات بیت المقدس در آن انجام شد با سهولت بیشتری صورت گرفت. این عملیات صد درصد به اهداف خود رسید و استعدادی در حدود یک پنجم لشکر عراقی در جریان آن منهدم شد. از سوی دیگر طول خطوط پدافندی ایران کاهش یافت و از دو لشکر ۱۶ و ۹۲ که قبل از آغاز عملیات که در این منطقه پدافند میکردند، لشکر ۹۲ آزاد و برای شرکت در عملیات فتح مبین عازم منطقه عمومی دزفول شد. پیرو این پیروزی، جلسه شورای عالی دفاع در ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه ۱۵ آذر سال ۱۳۶۰ در حضور حضرت امام خمینی (ره) در جماران تشکیل شد. در این جلسه از سوی فرماندهان سپاه و نزاجا، گزارش عملیات تقدیم امام شد. بر اساس این گزارش در جریان این عملیات، قوای اسلام موفق شدند یکصد دستگاه تانک و نفربر سالم و نیز یکصد دستگاه ماشین آلات مهندسی و راه سازی از دشمن را به غنیمت گرفته و حدود ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از نظامیان دشمن را به هلاکت رسانده و ۵۰۰ نفر آنها را اسیر کنند. همچنین ارتش در هفته اول عملیات ۱۲۵ شهید و ۴۰۰ مجروح و نیروهای سپاه و بسیج ۷۰۰ شهید و ۱ هزار و ۸۰۰ مجروح داشتند. در مجموع در این عملیات، ۱۹ عراده توپ ۱۵۲ م. م، ۱۷۰ دستگاه تانک و نفربر، ۷۰ قبضه توپ ضدهوایی ۲۳ و ۱۴ م. م؛ و ۲۵۰ دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد و ۵۴۶ نفر از نظامیان عراقی نیز اسیر شدند. همچنین ۱۸۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۰۰ دستگاه خودرو، ۴ بالگرد جنگی و ۸ فروند هواپیمای ارتش عراق منهدم شد. از جمله یک فروند هواپیمای میراژ ساخت فرانسه مورد اصابت قرار گرفت که خلبان آن نیز اسیر شد. همچنین ۳۵۰۰ نظامی عراقی کشته یا زخمی شدند.
انجام موفقیت آمیز عملیات طریق القدس موجب شد تا مسئولین کشور پیام تبریکی به مناسبت پیروزی رزمندگان اسلام برای حضرت امام خمینی (ره) ارسال کنند. ایشان در پاسخ، پیامی به شرح ذیل در تاریخ ۸ آذر ۱۳۶۰، مصادف با ۲ صفر ۱۴۰۲ صادر و این عملیات را «فتح الفتوح» نامیدند.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حاج سید علی خامنهای رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران؛ تیمسار سرتیپ ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران؛ سرکار سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی؛ جناب آقای محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: «اَنْ تَنْصُروا اللهَ یَنْصُرُکُمْ وَ یُثَبِتْ اَقْدامَکُمْ».
تلگرافهای شریف که بشارت پیروزی قوای مسلح شجاع را بر قوای شیطان آمریکایی صدامیان که با هجوم ظالمانه خود فتح قادسیه را به مغزهای تهی از ایمانِ به غیب وعده میدادند، واصل گردید. اتکا به مسلسل و تانک، و غفلت از خداوند قادر و جنود الهی، انسانها را به ورطه هلاکت و فضاحت میکشاند. آنانکه رمز پیروزی را مجهز به جهاز شیطانی و «میگ»ها و «میراژ»ها میدانند و ایمان به غیب و خداوند قادر را به حساب نمیآورند و دم از پیروزی قادسیه میزنند و رمز پیروزی قادسیه و مؤمنان صدر اسلام را باز نیافتهاند و قدرت ایمان و شهادت طلبی را نمیفهمند، باید با شکست مفتضحانه رو برو شوند. اینها از پیروزیهای صدر اسلام - که پیروزی خون بر شمشیر و قوای جهنمی بود - باید عبرت بگیرند. مردم ایران و ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای نظامی برای حفظ اسلام و کشور اسلامی و رسیدن به لقاء الله دفاع میکنند، و فرق است بین این عزیزان و آن گول خوردگان که برای مقاصد پلید آمریکا و وابستگان آن به جنگ بر ضد اسلام و قرآن مجید برخاسته اند. آنچه برای اینجانب غرورانگیز و افتخارآفرین است روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان- که سربازان حقیقی، ولی الله الاعظم ارواحنا فداه - هستند، «و این است فتح الفتوح». من به ملت بزرگ ایران و به فرماندهان شجاع، قبل از آنکه پیروزی شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبریک بگویم، وجود چنین رزمندگانی را که در دو جبهه معنوی و صوری و ظاهر و باطن از امتحان، سرافراز بیرون آمدهاند، تبریک میگویم. مبارک باد بر کشور عزیز ایران و بر ملت شریف، رزمندگانی چنین قدرتمند و عاشقانی چنین محو جمال ازلی و سربازانی چنین دلباخته که شهادت را آرزوی نهایی خود و جانبازی در راه محبوب را آرمان اصیل خویش میدانند. افتخار بر رزمندگانی که جبهههای نبرد را با مناجات خویش و راز و نیاز با محبوب خود، عطرآگین نمودند. فخر و عظمت بر جوانان عزیزی که در راهی قدم برداشته و پاسداری از مکتبی میکنند که شکست ناپذیر و سرتاپا پیروزی است؛ و ننگ بر آنان که در راهی، جان خود را هدر میدهند و عِرض و آبروی خود را میبرند که پیروزی شان، شکست و زندگیشان، ننگ آفرین است. اینجانب از فرماندهان محترم و رزمندگان عزیز قوای مسلح نظامی و انتظامی، ارتش و سپاهی و بسیج مستضعفان و ژاندارمری و شهربانی و عشایر محترم و نیروهای نامنظم و مردمی تشکر و قدردانی میکنم. درود بر شما و بر همه آنان که برای اسلام و کشور عزیز خود، حماسه میآفرینند. از خداوند تعالی، پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و سلامت و سعادت همگان را خواهانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
انتهای پیام/