طبق این طرح، رژیم آمریکا برای افزایش امنیت و بقای رژیم منحوس صهیونیستی، در نظر دارد پروژه تشکیل دو کشور را در این حوزه جغرافیایی عملیاتی کند. براساس پیشنهاد ترامپ، روستای ابودیس پایتخت کشور فلسطین خواهد بود و اسرائیل بدون خروج از شهرکهای کرانه باختری و پیرامون قدس شریف، مسئول تامین امنیت برون مرزی فلسطین میشود. برای تحقق پروژه مذکور، آمریکا روی همکاری کشورهای عربی متحد خود حساب ویژهای باز کرده است.
اگر چه مساله اصلی در معامله قرن، ارتقا ضریب امنیت رژیم منحوس صهیونیستی در نظر گرفته شده است، اما به نظر نمیآید که این طرح صرفا در تحقق همین یک هدف محدود باشد.
اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی از پیگیری طرح معامله قرن
رژیم منحوس صهیونیستی از زمان اشغال فلسطین و بیخانمان کردن مردم بومی این خطه، تلاش میکند در منطقهای جای پایی بیابد که هیچ سنخیتی با آن ندارد. در این راستا این رژیم برای کسب مشروعیت با همراهی رژیم آمریکا، راهبردهای مختلفی را در دستور کار قرار داده است. اما طرح معامله قرن در شرایط کنونی میتواند ابعاد متنوعی از آرزوها و خواستهای این رژیم غاصب را عملیاتی سازد.
یهودی سازی قدس شریف
سرکردههای رژیم صهیونیستی از زمان اعلام موجودیت این رژیم، برآنند تا با کوچاندن غیر یهودیان این شهر آن را از بُعد دینی یکدست کنند. آنها برای انجام این کار از راهکارهای مختلفی مانند عدم ارائه حقوق ابتدای انسانی و بشری به غیریهودیان تلاش میکنند تا آنها را مجبور به مهاجرت سازنند. در این راستا سختگیریها و برخوردهای امنیتی نیز با ساکنین غیریهودی و همچنین جلوگیری از اجرای مراسم اسلامی از دیگر روشهای این رژیم بوده است.
بر این اساس اجرای طرح معامله قرن، دست رژیم منحوس صهیونیستی را برای مقابله با غیریهودیان شهر باز میگذارد. زیرا طبق این پروژه، قدس، پایتخت این رژیم خواهد بود و فسلطینیها دیگر نسبت به آن ادعایی نخواهد داشت.
گسترش مرزهای جغرافیایی
همان طور که اشاره شد یکی از نکات معامله قرن، عدم لزوم عقب نشینی رژیم صهیونیستی از کرانه باختری و بازگشت به مرزهای سال ۱۹۶۷ است. با تحقق این طرح بحث مناطق مورد مناقشه از زمان جنگ شش روزه دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت. براین اساس مالکیت رژیم غاصب بر بلندیهای جولان مورد حمایت ضمنی سران خودفروخته کشورهای عرب متحد با آمریکا قرار میگیرد؛ لذا با حل یکی از مهمترین چالشهای رژیم صهیونیستی، احتمال پیشروی دوباره سرزمینی به امید پذیرش آن در آینده نیز وجود دارد.
دو قطبی سازی در منطقه از طریق عادی سازی روابط با برخی کشورهای عربی
از زمان طرح معامله قرن، مراودات مقامات رژیم صهیونیستی با سران برخی کشورهای عربی و سفر به پایتختهای آنها به صورت آشکارتری انجام میشود. در این راستا سفر نتانیاهو سرکرده فعلی رژیم غاصب صهیونیستی به مسقط و دیدار با سلطان قابوس موجب واکنش رسانهای گستردهای در غرب آسیا شد. همچنین برنامه سفر قریب الوقوع نتانیاهو به بحرین و ملاقاتهای متعدد مسئولین صهیونیستی با رهبران امارات متحده عربی، اردن و خاندان آل سعود گویای یک تاکتیک از پیش تعیین شده برای قبح زدایی از مساله ارتباط با این رژیم منحوس است.
این امر در شرایط صورت میگیرد که اجرای معامله قرن به حمایت و یا دست کم سکوت سرکردههای این کشورهای عربی متکی است؛ لذا به نظر میرسد رژیم صهیونیستی درصدد یارگیری در منطقه است. این موضوع با توجه به ناتوانی رژیم آمریکا و همپیمانانش در پیشبرد اهدافشان در سوریه و تقویت جبهه مقاومت، برای تل آویو اهمیت خاصی دارد. در این رابطه آمریکا هم با چشم پوشی از جنایات حقوق بشری رژیم سعودی و ائتلاف نظامی در یمن، تداوم فروش تسلیحات موردنیاز آنها و بزرگ نمایی ایران هراسی در افکار عمومی منطقه و جهان به این کشورها امتیاز میدهد.
ایجاد پیوندهای ارتباطی در حوزهای مختلف با کشورهای عربی
از دیگر اهداف رژیم آمریکا، افزایش پیوندهای رژیم صهیونیستی با سران خودفروخته برخی کشورهای عربی است. در یک سال اخیر به یک باره شاهد حضور گسترده تیمهای ورزشی مختلف رژیم صهیونیستی در کشورهای عربی و بالعکس بودیم. از جمله این موارد میتوان به حضور تیم جودو رژیم صهیونیستی در مسابقات جام جهانی این رشته در امارات، حضور تیم ژیمناستیک این رژیم در قطر و شرکت دو تیم بحرینی و اماراتی در مسابقات تور ۲۰۱۸ ایتالیا که از شهر قدس شریف شروع میشد اشاره کرد.
اگرچه این مراودات ورزشی با واکنشهای مجازی مردم این کشورهای عربی روبرو شدند، اما مقامات آنها بدون توجه به حساسیت ملتهایشان تنها به حضور تیمهای رژیم غاصب صهیونیستی اکتفا نکردند و چندی قبل در جریان مسابقات جودو، برای اولین بار پرچم این رژیم در امارات به اهتزاز درآمد و سرود آن نیز نواخته شد. علاوه براین موارد، مشارکت نیروهای هوایی امارات با نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در مانور هوایی یونان و همچنین برداشتن محدودیت سفر اتباع رژیم صهیونیستی برای ورود به عربستان را میتوان تکههایی از یک پازل بزرگ در منطقه دانست که شکل نهایی آن تحقق معامله قرن است.
همچنین در این همین خصوص تل آویو تلاش دارد با تقویت پیمانهای تجاری و اقتصادی با کشورهای عربی، یک پیوند قویتر ایجاد کند. اظهارات سلطان قابوس در دیدار با نتانیاهو مبنی بر استفاده از ظرفیتهای کشاورزی رژیم صهیونیستی یکی از نشانههای عملیاتی شدن این هدف است. افزایش مشارکت شرکتهای صهیونیستی به صورت علنی گام مهمی در پذیرش نهایی این رژیم از سوی نظامهای پادشاهی عربی محسوب میشود.
تجزیه کشورهای غرب آسیا
هدف رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکا، تجزیه غرب آسیا به کشورهای کوچک قابل هضم است. این برنامه با حمله جرج بوش به عراق در سال ۲۰۰۳ آغاز شد، اما تا امروز به برکت جبهه مقاومت به نتیجه نرسیده است و انشالله نیز نخواهد رسید چه آنکه زوال رژیم منحوس صهیونیستی نزدیک است. تجزیه سوریه در بحبوحه درگیریهای داخل این کشور، در دستورکار رژیم غاصب صهیونیستی و واشنگتن قرار گرفت. اما پس از دفاع ارتش سوریه در برابر تروریستهای آمریکایی داعش، مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی به دنبال ایجاد یک حکومت کُردی در شمال سوریه برآمدند.
طبق طرح معامله قرن، در صورتی که تمام ابعاد و نقشههای به درستی پیش رود، برخی مقامات کشورهای عربی منطقه در زمره متحدان و یا دست کم دوستان رژیم صهیونیستی قرار خواهند گرفت. این در حالی است که عربستان، امارات و قطر از هزینههای مادی، تسلیحاتی و سیاسی گروهای معاند در سوریه طرفی نبستند و لذا ایجاد یک حکومت خودمختار کردی در سوریه حساسیت آنها را نمیانگیزد ضمن آنکه این مساله میتواند مانع از شکل گیری حکومت متمرکز بشاراسد در سوریه شود.
مقابله با کانونهای مقاومت درغزه، لبنان، سوریه و عراق
یکی از روشهای اجرای طرح موسوم به «معامله قرن» ایجاد فشار بر تشکیلات خودگردان فلسطین از سوی کشورهای عربی که تامین کننده منابع مالی این نهاد، برای پذیرش شروط رژیم صهیونیستی است. در همین رابطه رژیم غاصب صهیونیستی امیدوار است از این طریق حماس را تحت فشار قرار دهند و این گروه را مسبب ناامنی و مشکلات معیشتی مردم کرانه باختری و غزه نشان دهند.
همچنین حمید بعیدینژاد سفیر ایران در انگلیس گفته است اخیرا انتشارات دانشگاه آکسفورد کتابی با عنوان«چه مدت اسرائیل دوام خواهد آورد» منتشر کرده که نویسنده اثبات میکند که فراتر از تهدیدات خارجی علیه اسرائیل، ادامه اشغال فلسطین به تعمیق اختلافات میان افراط گرایان چپ و راست انجامیده، و اسرائیل با تهدید فوری جنگ داخلی و نابودی روبروست.
دلایل زوال زودهنگام رژیم صهیونیستی
اولین موضوع وجود مردم فلسطین هستند که اجازه نمیدهند و موجودیت این رژیم را به رسمیت نمیشناسند. محیط پیرامون عربی اسلامی است که دور اسرائیل را فراگرفته ودور اسرائیل هست و هیچ نوع دشمن خارجی و جسم ناهمگون خارجی را نمیپذیرد.
مشئله دوم وعده الهی است. در قرآن کریم و در سوره اسرا که ۱۴۰۰ سال پیش این مسئله بیان شده با تمام این آیات قرآنی ثابت شده نابودی اسرائیل حتمی است و این رژیم نابود خواهد شد.
نکته سوم: راست گرایان صهیونیست هستند راست گرایان اسرائیل به خاطر تندروییهایی که داشتند و به خاطر آن سیاستهای غلطی که داشتند حتما در نهایت با محیط خودشان درگیر خواهند شد و در نهایت این رژیم را به طرف نابودی خواهد رفت. به همین دلیل شما شاهد هستید مثلا از سال ۱۹۸۲ میلادی تاکنون رژیم صهیونیستی تا الان پیروزی نداشته است در انتفاضه اول شکست خورد در انتفاضه دوم شکست خورد در جنگ جنوب لبنان با شکست مواجه شد سال ۲۰۰۶ میلادی در سال ۲۰۰۸ میلادی در سال ۲۰۱۴ میلادی در تمام اینها با شکست مواجه شد این به رغم تمام حمایتهای کشورهای منطقه و کشورهای جهان از رژیم صهیونیستی بود، ولی در عین حال در تمام این جنگها شکست خورد.
نکته چهارم: شاید مهم باشد نتانیاهو چند ماه قبل در یک مراسمی ابراز امیدواری کرد که رژیم اسرائیل لااقل بتواند بیشتر از دولت حشمونیها دوام بیاورد. دولت حشمونیها در قرن اول میلادی تاسیس شد یهودی بود و ۸۰ سال دوام آورد نتانیاهو در آن مراسم ابراز امیدواری کرد که رژیم فعلی اسرائیل صد سال دوام بیاورد یعنی ۲۰ سال بیشتر از ۸۰ سال حکومت حشمونیها؛ و این نکته نشان دهنده ترس بسیار زیاد نتانیاهو نسبت به وضعیت و آینده رژیم صهیونیستی است.
نکته پنجم: هم چنین کسینجر که یکی از نامدارترین سیاستمداران امریکاست در سال ۲۰۱۲ میلادی یک سخنانی داشت و گفت: پس از ده سال دیگر چیزی به نام اسرائیل وجود نخواهد داشت که حساب کنید آقای کسینجر که خودش توطئه پرداز بود و نظریههای توطئه را میداد و بسیار سعی کرد که از رژیم صهیونیستی حمایت کند دهها معاهده بین امریکا و اسرایل در زمان ایشان به نفع اسرائیل و برای باقی ماندن اسرائیل امضا شد خود ایشان گفتند که این رژیم ده سال دیگر بیشتر دوام نمیآورد یعنی اگر بخواهیم حساب کنیم از سال ۲۰۱۲ میلادی تا آن سالی که ایشان گفتند ده سال ۲۰۲۲ میلادی میشود و پیش بینی کردند که سال ۲۰۲۲ میلادی چیزی به نام اسرائیل نخواهد بود.
نکته ششم: موضوع دیگر بحثهای قرآنی است در بحثهای قرآنی براساس آن ارقامی که به صورت یعنی اعجاز قرآنی درآورده شده که نمیخواهیم زیاد واردش شویم رقم ۷۶ سال برای عمر رژیم صهیونیستی در نظر گرفته شده یعنی دوباره همان حرفی میشود که مطابق با حرف کسینجر است یعنی ۲۰۲۲ رژیم اسرائیل را به پایان میرسد. البته من نمیگویم که این مسئله کاملا صحیح است، ولی از لحاظ اعجاز قرآن و براساس پژوهشهای قرآنی عمر این رژیم ۲۰۲۲ ان شالله به پایان خواهد رسید.
نکته هفتم: مولفه دیگری که باید بگویم اتفاقی افتاد که به نفع فلسطینیها بود مثلا ۱۹۸۲ اسرائیل وارد لبنان شد که سازمان آزادی بخش فلسطین و گروههای مقاومت لبنان را نابود کند، اما چه شد؟ حزب الله خلق شد که به دشمن شماره یک و استراتژیک اسرائیل تبدیل شده است.
نکته هشتم: در سوریه توطئه کردند اسرائیلیها خواستند نابودش کنند، اما الان خود اسرائیلیها از یک حزب الله جدید در جنوب سوریه میترسند.
نکته نهم: تکفیریها را ایجاد کردند و چه قدر هم پول خرج کردند، اما خود این تکفیریها آرام آرام ضد اسرائیل میشوند که یک مدت قبل یکی از گروههای تکفیری بیانیه صادر و اعلام کرد که اسرائیل را قبول ندارد و سیاستهای اسرائیل کاملا بد هست و از این به بعد دشمنش اسرائیل خواهد بود.
نکته دهم: موضوع دیگر این نظامهای مستبد عربی هستند این نظامهای مستبد عربی دوام نخواهند آورد و در نهایت نابود خواهند شد، اینها مشروعیت مردمی ندارند چرا که تمام هم و غم شان این است که از طریق امریکا و اسرائیل خودشان حمایت کنند اگر اینها مشروعیت داشتند از لحاظ مردمی نیازی نبود از امریکا و اسرائیل کمک بخواهند که خودشان را حفظ کنند با این مولفههایی که گفتم ما همچنان قوی هستیم البته آنها هم قدرت دارند اسرائیل و امریکا قدرت دارند این درست است، ولی قدرت اینها محدود است و آرام آرام کمتر میشود و عقب گرد دارند.
انتهای پیام/