در چنین روندی طبیعی است که طرف مقابل حساب خاصی بر روی افکارعمومی و فشار روانی بر روی نظام باز کرده است چرا که فشار مردم در هر حاکمیتی میتواند در تغییر مواضع مسئولان آن نظام مؤثر باشد.
در دور جدید اعمال تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران که بخشی از آن نیز به اجرا در آمده است هدف وادار کردن ایران برای مذاکره بر سر یک توافق جدید با ایالات متحده آمریکاست. نکتهای که بارها و بارها به صراحت از سوی مقامات آمریکایی بیان شده و این بار نیز هدف، بالا بردن فشار بر روی ایران تا آستانه نهایی درد است.
منظور از «آستانه نهایی» حدی از فشار روانی به جامعه بدون به وجود آوردن واکنش شدید است که بتواند هدف تحریم کنندگان را برای نرمش طرف مقابل تأمین کند. تاکنون مهمترین دستاورد دولت ترامپ در مورد ایران ایجاد نوسان در قیمت دلار بوده است، اما با گذشت زمان به نظر میرسد که این نوسانات به نقطه آرامش رسیده است.
سوال اینجاست که تا ۱۳ آبان ماه چه عامل دیگری میتواند برای آمریکا به عنوان محرکی برای فشار به افکار عمومی دنیا عمل کند و یا چنته آنها در مقابل ایران خالی شده است؟
شکست تحریم نفتی قبل از اجرا
مهمترین تهدید آمریکا در مقابل ایران کاهش خرید نفت از ایران و صفر کردن آن تا ۱۳ آبان ماه سال جاری است. طبیعی است برای کشوری همانند ایران که بخش اعظم درآمدهای دولت بر پایه صادرات نفت استوار است این مسئله تا چه اندازه میتواند از نظر اقتصادی مصیبت بار باشد. با این حال نگاهی به تجربههای قبلی درباره تحریمها به خوبی روشن است که حتی در بدترین شرایط تحریمی نیز صادارات نفت ایران به صفر نرسیده است.
حتی در دوره قبلی نیز کمترین میزان صادارت نفت ایران در آبان ماه به ۸۰۰ هزار بشکه رسید و بلافاصله پس از آن صادرات نفت ایران به نقطه میانی یعنی ۱.۶ میلیون بشکه در روز برگشت. حالا نیز به نظر میرسد که شرایط برای تحریم ایران نامساعدتر از قبل نیست و حتی این امکان وجود دارد که با کاهش صادارات نفت ایران دنیا دوباره به دوران هراس از کمبود نفت در دهه ۷۰ میلادی باز گردد.
در آن زمان کاهش صادرات نفت همراه با هراس از ایجاد رکود، باعث افزایش قیمت نفت خام شد. قیمت نفت (بدون احتساب تورم) از ۵۵ دلار در سال ۱۹۷۸ میلادی به ۹۷ دلار در سال ۱۹۷۹ میلادی و ۱۲۲ دلار در سال ۱۹۸۰ میلادی افزایش یافت. در سال ۱۹۸۱ میلادی، گروگانها پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند و تنها در آن زمان بود که قیمت نفت شروع به کاهش کرد.
خروجی این نوسانات در آن زمان کاهش رشد اقتصادی دنیا و بحرانهای اقتصادی مداوم بود. حالا و در زمانی که آمریکا ادعا میکند میتواند صادرات نفت ایران را به صفر دلار برساند، مدیران قدرتمند نفتی در دنیا از نفت صد دلاری خبر میدهند. به عنوان مثال «پاتریک پویانه» مدیرعامل شرکت توتال میگوید عوامل تقویت کننده قیمت نفت، همچون نزدیک شدن به تحریمهای آمریکا ضد ایران و اختلال در تولید نفت ونزوئلا، سبب میشوند عرضه نفت در بازارهای جهانی کم شود و قیمت این کالا برای نخستین بار پس از سال ۲۰۱۴ میلادی سه رقمی شود.
این مسئله حتی برای ترامپ که میخواهد تا چند روز دیگر در انتخابات میان دورهای کنگره شرکت کند، نیز مساله مهمی است چرا که با تحریم نفتی ایران قیمت بنزین که هم اکنون از سه دلار نیز فراتر رفته است آمریکاییها را حسابی عصبانی خواهد کرد. صرف نظر از بحث قیمت، همچنان دعوا و جنگ تجاری چین و آمریکا هم مزید بر علت شده و باعث نیاز بیشتر چینیها به نفت ایران شده است.
شبکه تلویزیونیی بلومبرگ در همین باره میگوید چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان برای نخستین بار از سال ۲۰۱۶، ماه آگوست خرید نفت خام از آمریکا را متوقف کرده است. با وجود اینکه چین هنوز خرید نفت از آمریکا را تحریم نکرده است اما خریداران چینی نفت آمریکا در این باره خطر نمیکنند.
این شبکه تلویزیونی در گزارش خود میگوید چین که پس از اقدام واشنگتن در سال ۲۰۱۵ مبنی بر برداشتن محدودیت صادرات خود از خریداران مشتاق نفت خام آمریکا به شمار میآمد و حتی با کانادا در این زمینه رقابت داشت اکنون و در پی بالا گرفتن تنش تجاری میان ۲ کشور خرید نفت خام از آمریکا را متوقف کرده است. طبیعی است که در چنین شرایطی تمام تلاش آمریکاییها برای صفر کردن صادرات نفت ایران عملاً به شکست میانجامد و به این ترتیب هیچ اتفاق غیر منتظرهای در ۱۳ آبان ماه در راه نیست.
در کنار این اغلب خریداران بزرگ نفت ایران که با تحریمهای آمریکا خرید نفت خود را متوقف میکردند تاکنون این اقدام خود را عملیاتی کردهاند و به این ترتیب کاهش بیشتر خرید نفت ایران امکان پذیر نیست. ایران نیز به نوبه خود عملیات گستردهای را برای دور زدن تحریمهای نفتی آمریکا آغاز کرده است که از آن جمله میتوان به استفاده از مجاری غیر رسمی و تهاتر نفت با کشورهای بزرگی همچون روسیه اشاره کرد.
نشریه فوربس نیز در این باره با اشاره به تلاش ایران برای دور زدن تحریمها به این نکته اشاره میکند که ایران همواره مسیرهای جایگزین برای دور زدن تحریمهای آمریکا را به خوبی شناسایی میکند.
بزرگترین حربه آمریکاییها برای فشار بر ایران
حربه دیگری که آمریکاییها با استفاده از آن قصد دارند فشار روانی بر ایران را به شدت افزایش دهند، قطع روابط بانکی ایران با کشورهای مختلف دنیا است. متاسفانه به دلیل این دلار یک ارز بین المللی بوده و بسیاری از بانکهای دنیا از آن به عنوان وسیلهای برای تبدیل پول استفاده میکنند، فشار آمریکا میتواند بسیاری از بانکهای بین المللی را از همکاری با ایران بازدارد. این مساله در کنار تهدید به جریمه به قدری برای بانکهای دنیا مرعوب کننده بوده است که حتی در دوران اجرای برجام نیز بسیاری از بانکهای دنیا حاضر به همکاری با ایران و انتقال پول برای طرفهای معامله با ایران نشدند.
در ماههای منتهی به آبان ماه نیز آمریکاییها تلاش کردند تا با منصرف کردن بانکهای بزرگ دنیا از همکاری با ایران و دستگیری برخی از کسانی که در حوزه پولی و مالی با ایران همکاری میکردند، فشار در حوزه پولی و مالی را بر ایران سنگین کنند. جدیدترین موفقیت آمریکایی در این باره قطع ارتباط کنلن بنک چین با ایران بود. این بانک که از سوی بازوی مالی گروه دولتی انرژی سیانپیسی (شرکت ملی نفت چین) کنترل میشود، قبلاً به صورت آرام و بی سر و صدا پرداختهای بر پایه یورو از ایران را از اواخر ماه آگوست (مرداد) به حالت تعلیق درآورده بود.
این فشار به همراه همکاری برخی از طرفهای داخلی سبب شد تا فشار بر ارز پول ملی تشدید شده و قیمت دلار با نوساناتی روبه رو شود. با این حال این حربه آمریکا نیز با اما و اگرهایی روبه رو شده است. به خصوص آنکه بسیاری از کشورها به دلیل استفاده سیاسی آمریکا از دلار و سیستمهای تبادل بانکی به فکر جایگزینی برای آن افتادهاند.
جایگزین سوئیفت از دل تحریمهای ایران بیرون میآید
روسها اولین کشوری بودهاند که به صورت جدی به سراغ رفع معایب خود در این حوزه رفتهاند. در فوریه سال ۲۰۱۴ میلادی به دلیل بحران اوکراین مباحثی در خصوص قطع دسترسی بانکهای روسی به سوئیفت مطرح شد. در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۴ نیز پارلمان اروپا قطعنامهای به تصویب رساند که در آن قطع دسترسی روسیه به سوئیفت مطرح شده بود.
در همان زمان نشریه اکونومیست تحلیلی در این باره منتشر کرد و چنین اقدامی را زمینهساز تلاش روسها و سایر کشورهای در معرض تحریم برای جایگزینی یک سیستم مالی دانست که میتواند برای استیلای مالی غرب نیز خطرساز باشد. البته از همان زمان بود که روسها متوجه نقطه ضعف خود در استفاده از سامانه سوئیفت شدند. بر اساس گزارش کامرسانت ۹۰ درصد مبادلات بانکی برون مرزی مؤسسات مالی روسیه از طریق سامانههایی همچون سوئیفت، فدوایر آمریکا و شبکه مبادلات یورویی اروپا مانند تارگت ۲ انجام میشود و همین مسئله میتواند شرکتهای روسی را با مشکلات فراوانی در خصوص تبادلات مالی روبه رو کند.
به همین دلیل روسها به صورت جدی بحث جایگزینی سیستم سوئیفت و استفاده از ارزهای ملی را مطرح کردند. البته مقامات وزارت خزانه داری آمریکا نیز به صورت جدی متوجه خطر بی تأثیر شدن تحریمهای دلاری و بانکی در دور جدید تحریمهای آمریکا شدهاند و از همین رو خواستار نرم شدن موضع دولت در برابر تحریمهای ایران هستند.
با این حال حتی اروپاییها هم به صورت جدی به فکر جایگزینی دلار و سوئیفت در شبکه پرداختهای دلاری خود افتادهاند. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان در تابستان سال جاری به نکتهای اشاره کرد که نشانهای از پیدا شدن جایگزین تازه برای سوئیفت بود. ماس در این مقاله به این نکته اشاره کرد که اگر ما سیستم تازهای برای مبادلات مالی افتتاح نکنیم، چینیها این کار را میکنند.
نمونه آزمایشی این شبکه قرار است به تسهیل نقل و انتقالات مالی بین ایران و اتحادیه اروپا کمک کند. در حقیقت فشار تحریمی آمریکا بر بانکهای اروپایی سبب شده تا این اتحادیه یک واسطه مالی برای تسهیل ارتباطات بین بانکهای مرکزی کشورهای اروپایی و بانک مرکزی ایران برقرار کند. در حقیقت اروپاییها با بالا بردن هزینه تحریمها برای آمریکایی به دنبال این هستند تا از هرگونه خطر تحریمی دوری کنند. سخنان یک دیپلمات فرانسوی در خصوص این که این آزمایش میتواند زمینه را برای تأسیس یک شبکه مبادلاتی برای اروپا مستقل از آمریکا فراهم کند، نشاندهنده آیندهای است که اروپا برای این واسطه مالی متصور است.
در این صورت با قاطعیت میتوان گفت که مهمترین ابزار آمریکا برای تأثیر گذاری بر ایران در حال از دست دادن تأثیر خود است و ایران میتواند با تکیه بر مدیریت بازار داخلی جلوی هر گونه فشاری را به افکار عمومی در شرایط فعلی را بگیرد.
وظیفه سنگین دولت چیست
با در نظر گرفتن تمام این موارد میتوان به این نتیجه رسید که در ۱۳ آبان هیچ غافلگیری بزرگی در انتظار مردم مردم ایران نیست و تنها کمی درایت به همراه مدیریت میتواند از تشدید فشار بر مردم جلوگیری کند. اگر دولت بتواند به خوبی فشار وارده بر اثر هیجانات روانی را کنترل کند هیچ دلیل بنیادی برای در هم ریختن اقتصاد کشور وجود نخواهد داشت. حالا باید دید که آیا دولت میتواند افکار عمومی را مدیریت کند و یا باز هم گرفتار جنگ روانی دشمن در حبهه اقتصاد خواهد شد.
انتهای پیام/